دیوان سلمان ساوجی/قطعهها/چهرهای زردست و چشم اشک پاش
ظاهر
عاشثی شمعا از آن رو چون منت
چهرهای زردست و چشم اشک پاش
ورنهای عاشق چرا بی علتی
هر شبی بیماری و صاحب فراش
عادتی داری که هر شب تا به تیغ
سر نبرندت نیابی انتعاش
سرکشی در عشقبازی میکنی
رو که بر عاشق حرام است این معاش