دیوان سلمان ساوجی/رباعیات/ترکم که مهش به پیش زانو می‌زد

از ویکی‌نبشته

ترکم که مهش به پیش زانو می‌زد

با شاه فلک به حسن پهلو می‌زد

دل می‌طلبید و من بر ابرویش دل

می‌بستم و او گره به ابرو می‌زد