دیوان سلمان ساوجی/رباعیات/تا با شدم این جان گرامی در تن

از ویکی‌نبشته
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تا با شدم این جان گرامی در تن،

خواهم به غم عشق تو جان پروردن

چون زلف تو تا سرم بود بر گردن

شور تو ز سر بدر نخواهم کردن