دیوان سلمان ساوجی/رباعیات/با مهر رخ تو بیش از ایت تابم نیست

از ویکی‌نبشته

با مهر رخ تو بیش از ایت تابم نیست

وز دست خیالت هم شب خوابم نیست

از دیده به جای اشک از آن می‌ریزم

من خون جگر که در جگر آبم نیست