پرش به محتوا

ترجمه قرآن (قمشه‌ای)/فصلت

از ویکی‌نبشته
از وبگاه تنزیل و نرم‌افزار جامع تفاسیر نور متن اصلی: سورة فصلت در ویکی‌نبشته عربی

به نام خداوند بخشنده مهربان

حم (رمز رسالت است یا قسم به خدای حمید مجید) (۱)

(که این قرآن) تنزیلی از جانب خدای بخشنده مهربان است. (۲)

کتابی است که آیات جامعش به صورت قرآنی به زبان فصیح عربی برای دانشمندان روشن گردیده است. (۳)

قرآنی است که (نیکان را به وعده رحمت حق) بشارت می‌دهد و (بدان را از عذاب قهر) می‌ترساند اما اکثر مردم اعراض کرده و (اندرز و نصایحش) نمی‌شنوند. (۴)

و مشرکان گفتند: دل‌های ما از قبول دعوتت سخت محجوب و گوش ما از شنیدن سخت سنگین و میان ما و تو حجاب (ضخیم و فاصله بسیار) است، تو به کار (دین) خود پرداز ما هم البته (به کیش خویش) عمل می‌کنیم. (۵)

بگو که من هم مانند شما بشری هستم جز آنکه مرا وحی می‌رسد که پروردگار شما خدای یکتای بی‌همتاست، پس همه مستقیم به راه دین او شتابید و از او آمرزش طلبید. و وای به حال مشرکان. (۶)

آنان که زکات (به فقیران بینوا) هرگز نمی‌دهند و به عالم آخرت به کلی کافرند. (۷)

آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند البته پاداش بی‌پایان خواهند یافت. (۸)

بگو که آیا شما به خدا که زمین (جهان) را در دو روز بیافرید کافر می‌شوید و بر او مثل و مانند قرار می‌دهید؟! او خدای جهانیان است (نه بت‌ها و معبودان شما. در این آیه شریفه شاید یک معنا عالم اجسام باشد و دو روز، دو نوع بسیط و مرکب یا جواهر و اعراض اجسام مقصود باشد). (۹)

و او روی زمین کوه‌ها برافراشت و انواع برکات (و منابع از معادن و چشمه‌ها و درختان) بسیار در آن قرار داد و قوت و ارزاق اهل زمین را در چهار روز (برای هر شهر و دیاری) مقدّر و معیّن فرمود و روزی طلبان را یکسان در کسب روزی خود گردانید (تا همه روزی خورند). (۱۰)

و آن گاه به خلقت آسمان‌ها توجه کامل فرمود که آسمان‌ها دودی بود، پس (به امر نافذ تکوینی) به آسمان و زمین فرمود که همه (به سوی خدا و اطاعت فرمان حق) به شوق و رغبت یا به جبر و کراهت بشتابید. آن‌ها عرضه داشتند: ما با کمال شوق و میل می‌شتابیم. (۱۱)

آن گاه نظم هفت آسمان را در دو روز استوار فرمود و در هر آسمانی (نظم) امرش را وحی فرمود، و آسمان (محسوس) دنیا را به چراغ‌های رخشنده (مهر و ماه و انجم) زیب و زیور دادیم و آن را (از ورود شیاطین) حفظ کردیم. این (نظام آسمان و زمین) تقدیر خدای مقتدر داناست. (۱۲)

پس اگر کافران (پس از این ادلّه و آیات الهی از خدا) اعراض کردند به آن‌ها بگو: من شما را از صاعقه‌ای مانند صاعقه هلاک عاد و ثمود ترسانیدم. (۱۳)

که بر آن‌ها از هر جانب رسولان حق آمدند (و گفتند) که جز خدای یکتا را نپرستید. کافران باز گفتند: اگر خدا می‌خواست (که ما ایمان آوریم) فرشتگان را به رسالت می‌فرستاد، پس ما به کتب و احکام شما (رسولان بشری) کافریم. (۱۴)

اما قوم عاد در زمین به ناحق تکبر و سرکشی کردند و گفتند که از ما نیرومندتر (در جهان) کیست؟ آیا آن‌ها ندیده و ندانستند که خدایی که آن‌ها را خلق فرموده بسیار از آنان تواناتر است؟ و آن‌ها آیات (قدرت) ما را (با وجود این برهان) انکار می‌کردند. (۱۵)

ما هم بر هلاک آن قوم عاد باد تندی در ایّام نحس شوم فرستادیم تا به آن‌ها عذاب ذلّت و خذلان را در دنیا بچشانیم در صورتی که خواری عذاب آخرت بیش از دنیاست و آنجا هیچ کس یاری آن‌ها نخواهد کرد. (۱۶)

اما قوم ثمود را نیز (رسول فرستادیم و) هدایت کردیم لیکن آن‌ها خود کوری (جهل و ضلالت) را بر هدایت بگزیدند، پس آن‌ها را هم صاعقه عذاب خواری و هلاکت به کیفر کردارشان فرا گرفت. (۱۷)

و آنان که ایمان آوردند و خدا ترس و پرهیزکار بودند همه را نجات دادیم. (۱۸)

و روزی که همه دشمنان خدا را گرد آورده و به سوی آتش دوزخ کشانند و آنجا برای جمع آوری بازشان دارند. (۱۹)

تا چون همه بر در دوزخ رسند آن هنگام گوش و چشم‌ها و پوست بدن‌هاشان بر جرم و گناه آن‌ها گواهی دهند. (۲۰)

و آن‌ها به اعضاء بدن گویند: چرا بر اعمال ما شهادت دادید؟ آن اعضاء جواب گویند: خدایی که همه موجودات را به نطق آورد ما را نیز گویا گردانید و او شما را نخستین بار بیافرید و باز به سوی او بازگردانیده می‌شوید. (۲۱)

و شما که (اعمال زشت خود را) پنهان می‌داشتید برای این نبود که گوش و چشم‌های شما و پوست بدن‌هایتان امروز شهادت ندهند (زیرا تصور نمی‌کردید که اعضای شما هم شاهد اعمال شما هستند) و لیکن (گناه را پنهان می‌کردید) به گمانتان که اکثر اعمال زشتی که (از خلق) پنهان می‌کنید از خدا هم پنهان است و بر آن آگاه نیست. (۲۲)

و همین گمان باطل شما در باره خدا بود که موجب (معصیت و) هلاکت شما گردید و امروز همه از زیانکاران شدید. (۲۳)

اینک اگر صبر و تحمل کنند (چگونه بتوانند که) جای در آتش دارند و اگر فریاد و بیتابی کنند فریادرس و دادخواهی ندارند. (۲۴)

و ما رفیقان و یارانی (از شیاطین) بر آن‌ها گماشتیم تا آنچه پیش روی آن‌هاست (از نعمت و لذت‌های فانی دنیا) در نظرشان جلوه دادند و آنچه از عقب دارند (از نعمت و لذات ابدی آخرت فراموش کردند) و وعده عذاب الهی بر آن‌ها حتم و لازم گردید و چون امّتانی از جنّ و انس که پیش از آن‌ها (غرق دنیا بودند و با کفر و عصیان) درگذشتند، سخت زبون و زیانکار شدند. (۲۵)

و کافران (به مردم) گفتند: به این قرآن گوش فرا ندهید و سخنان لغو و باطل در آن القاء کنید تا مگر بر او غالب شوید. (۲۶)

ما هم کافران را البته عذابی سخت بچشانیم و بدتر از آنچه می‌کردند کیفر کنیم. (۲۷)

این است جزای دشمنان خدا که همان آتش دوزخ است که منزل ابدی آن‌هاست به کیفر آنکه آیات (و رسل) ما را انکار می‌کردند. (۲۸)

و کافران (چون مشاهده عذاب کنند با حسرت و ندامت) گویند: پروردگارا، آن دو گروه از جنّ و انس را که ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا آن‌ها را زیر پا بیفکنیم تا پست و ذلیل‌ترین مردم شوند. (۲۹)

آنان که گفتند: محققا پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آن‌ها نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از گذشته خود) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیا) وعده دادند بشارت باد. (۳۰)

ما در دنیا و آخرت یاران و دوستداران شماییم و برای شما در بهشت ابد هر چه مایل باشید یا آرزو و تقاضا کنید همه مهیّاست. (۳۱)

این سفره احسان را خدای غفور مهربان (به پاداش ثبات ایمان) برای شما گسترده است. (۳۲)

در جهان از آن کس که (چون پیغمبران) خلق را به سوی خدا خواند و نیکوکار گردید و گفت که من از تسلیم شوندگان خدایم کدام کس بهتر و نیکو گفتارتر است؟ (۳۳)

و هرگز نیکی و بدی در جهان یکسان نیست، همیشه بدی (خلق) را به بهترین شیوه (که خیر و نیکی است پاداش ده و) دور کن تا همان کس که گویی با تو بر سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد. (۳۴)

و لیکن به این مقام بلند (یعنی در پاداش بدی نیکی کردن) کسی نمی‌رسد جز آنان که (در راه دینداری) دارای مقام صبر و ثبات و (در معرفت الهی) صاحب حظّ بزرگند. (۳۵)

و هر گاه از شیطان تو را وسوسه و تحریکی رسد به خدا پناه بر که او شنوا و داناست. (۳۶)

و از جمله آیات قدرت الهی خلقت شب و روز و خورشید و ماه است، نباید هرگز پیش خورشید و ماه سجده برید، بلکه اگر به حقیقت خدا پرستید خدایی را که خورشید و ماه را آفریده است سجده و پرستش کنید. (۳۷)

پس اگر کافران (از پرستش خدا) تکبر و بزرگ منشی ورزند فرشتگان (و قوای بی‌نهایت عالم بالا) که نزد خدایند شب و روز بی‌هیچ خستگی و ملال به تسبیح و طاعت حضرت حق مشغولند. (۳۸)

و از جمله آیات قدرت الهی آنکه زمین را بنگری خشک و پژمرده که چون ما بر آن آب باران فرود آریم بردمد و گیاه برآورد و اهتزاز و نشاط و خرّمی یابد. باری، آن کس که زمین را زنده کند مردگان را هم زنده گرداند که او بر هر چیز قادر است. (۳۹)

آنان که در آیات ما سخت راه کفر و عناد پیمایند هرگز از نظر ما پنهان نیستند. آیا کسی که روز قیامت به آتش دوزخ درافتد بهتر است یا آن کس که ایمن (از عذاب) به محشر وارد شود؟ باری، امروز به اختیار خود هر چه می‌خواهید بکنید که خدا به تمام اعمال شما بیناست. (۴۰)

همانا آنان که به این قرآن که برای هدایت و یادآوری آن‌ها آمد کافر شدند (چقدر نادانند) در صورتی که این کتاب به حقیقت صاحب عزت (و معجز بزرگ) است. (۴۱)

که هرگز از پیش و پس (گذشته و آینده حوادث عالم) باطل بدان راه نیابد (و تا قیامت حکومت و حکمتش باقی است) زیرا آن فرستاده خدای (مقتدر) حکیم ستوده صفات است. (۴۲)

(ای رسول ما) بر تو وحی نمی‌شود جز آنچه به رسولان پیشین گفته شد، که خدایت بسیار دارای آمرزش و بخشش و هم صاحب قهر و عقاب دردناک است. (۴۳)

و اگر ما این قرآن را به زبان عجم می‌فرستادیم کافران می‌گفتند: چرا آیات این کتاب مفصل و روشن (به زبان عرب) نیامد (تا ما قوم عرب ایمان آوریم)؟ ای عجب آیا کتاب عجمی بر رسول و امت عربی نازل می‌شود؟! (اکنون که بدون عذر ایمان نمی‌آرند) به آن‌ها بگو: این قرآن برای اهل ایمان هدایت و شفاست و اما آنان که ایمان نمی‌آرند گوشهایشان (از شنیدن کلام حق) گران است و این قرآن بر آن‌ها موجب کوری (جهل و ضلالت) است، آن مردم (نادان به این کتاب حق گوش فرا نمی‌دارند، گویی که) از مکانی بسیار دور (از سعادت و ایمان) به این کتاب حق دعوت می‌شوند. (۴۴)

و ما به موسی کتاب (تورات) را دادیم پس در آن راه مخالفت و اختلاف پیش گرفتند و اگر آن کلمه (رحمت) از (لطف) خدا سبقت نیافته بود (که تعجیل در عذاب نکند) همانا میان آن امت حکم عذاب می‌رسید، و هر چند که آن‌ها سخت در نزول آن (عذاب) در شک و ریبند (که تو را در وعده عذاب قیامت هم تکذیب می‌کنند). (۴۵)

هر کس کار نیکی کند به نفع خود و هر که بد کند بر ضرر خویش کرده است و خدا هیچ بر بندگان ستم نخواهد کرد. (۴۶)

از ساعت قیامت تنها خدا آگاه است، و هیچ میوه‌ای از غنچه خود بیرون نیاید و هیچ آبستنی بار بر ندارد و نزاید مگر به علم ازلی او. و (یاد آر) روزی که خدا به مشرکان خطاب کند: آن معبودان باطلی که شریک من پنداشتید کجا رفتند؟ مشرکان گویند: بار الها، ما حضور تو عرضه داشتیم که از ما هیچ کس گواه نیست (که تو شریک داشته‌ای. یعنی از شرک بیزاری می‌جویند). (۴۷)

و معبودان باطلی که در دنیا عبادت می‌کردند همه از نظرشان محو و نابود شود و آن زمان بدانند که (از آتش قهر خدا) هیچ مفرّ و نجاتی بر آن‌ها نیست. (۴۸)

آدمی (حریص، از خدا) به دعا دایم تمنّای خیر می‌کند و هرگز خستگی و سیری ندارد و لیکن اگر به وی شرّ و آسیبی رسد (از رحمت الهی) زود مأیوس و ناامید می‌گردد. (۴۹)

و اگر ما به انسان (مغرور کم ظرف) پس از رنج و ضرری که به او رسیده نعمت و رحمتی نصیب کنیم البته خواهد گفت که این نعمت برای من (از لیاقت من) است، و گمان نمی‌کنم که قیامتی بر پا شود و به فرض اینکه به سوی خدایم برگردم باز هم برای من نزد خدا بهترین نعمت خواهد بود. ما البته کافران را به (کیفر) اعمالشان آگاه می‌سازیم و عذابی بسیار سخت می‌چشانیم. (۵۰)

و ما هر گاه به انسان (بی‌حوصله کم ظرف) نعمتی عطا کنیم رو بگرداند و (از شکر خدا) دوری جوید، و هر گاه شرّ و بلایی به او روی آورد آن گاه دایم زبان به دعا گشاید (و اظهار عجز نماید). (۵۱)

(کافران را) بگو: چه می‌پندارید اگر (قرآن) از جانب خدا باشد و شما به آن کافر شده باشید آیا گمراه‌تر از آن کس که (مانند شما) به کفر و شقاق دور (از راه سعادت) است در جهان کسی تواند بود؟ (۵۲)

ما آیات (قدرت و حکمت) خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملا هویدا و روشن می‌گردانیم تا ظاهر و آشکار شود که خدا (و آیات حکمت و قیامت و رسالتش همه) بر حق است. آیا همین حقیقت که خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت (از برهان) نمی‌کند؟ (۵۳)

الا (ای اهل ایمان) بدانید که کافران از لقای خدای خود در شک و انکارند و باز بدانید که خدا را بر همه موجودات عالم احاطه کامل است. (۵۴)