پرش به محتوا

ترجمه قرآن (قمشه‌ای)/فرقان

از ویکی‌نبشته
از وبگاه تنزیل و نرم‌افزار جامع تفاسیر نور متن اصلی: سورة الفرقان در ویکی‌نبشته عربی

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

بزرگوار است پاک خداوندی که فرقان را بر بنده‌ی خاص خود نازل فرمود تا (به اندرزهای وی) اهل عالم را متذکر و خدا ترس گرداند. (۱)

آن خدایی که پادشاهی آسمان‌ها و زمین از آن اوست و هرگز فرزندی نگرفته و شریکی در ملک هستی نداشته و همه‌ی موجودات را او خلق کرده و حد و قدر هر چیز را معین فرموده است. (۲)

و (مشرکان نادان) خدا را که مبدأ کل و مرجع همه امور عالم است فراموش کرده و غیر او (یعنی بت‌های بی‌اثر) را به خدایی برگرفتند و حال آن‌که آن بتان هیچ چیزی نتوانند آفرید و خودشان هم مخلوقند و نه هیچ بر نفع و ضرر خود قادرند و نه امر موت و حیات و بعث به دست آن‌هاست. (۳)

و کافران گفتند این کتاب (که محمّد وحیش می‏شمرد) جز آن‌که به دروغ از خود فرابافته و دیگران (از اهل کتاب) نیز (در قصص و احکام) به او کمک کرده‏اند به چیز دیگری نیست. و البته این سخن کافران ظلمی بزرگ (درباره قرآن الهی) و نسبتی ناحق (در حقّ پیغمبر خدا) است. (۴)

و باز گفتند که این کتاب افسانه‏های پیشینیان و حکایات سابقین است که خود از آن‌ها نسخه برداشته و (اصحابش) صبح و شام بر او املا و قرائت می‏کنند (تا کامل و آراسته گردانند). (۵)

بگو: این کتاب را آن خدایی فرستاده که از اسرار آسمان‌ها و زمین آگاه است (و شما از این انکار و کفر و گناه باز گردید که) هم او البته بسیار آمرزنده و مهربان است. (۶)

و باز کافران گفتند: چرا این رسول (اگر به راستی پیغمبر خداست) غذا تناول می‏کند و در (کوچه و) بازارها راه می‏رود؟ چرا فرشته محسوس و ظاهری بر او نازل نشده تا به همراه او بیم دهد (و گواه صدق او باشد)؟ (۷)

یا چرا بر این رسول گنجی فرو نیفتد یا چرا باغی ندارد که از میوه‏هایش تناول کند؟ و ستمکاران (پس از این همه چون و چراها به مردم) گفتند که شما پیروی نمی‏کنید مگر مردی را که سحر و شعبده از راهش برده است. (۸)

بنگر تا چه داستان و مثل‌ها برای تو زدند؟ پس چنان گمراه شدند که دیگر هیچ راه رشد و هدایتی نتوانند یافت. (۹)

بزرگوار است پاک خدایی که اگر خواستی برای تو بهتر از آن‌چه این کافران گفتند قرار دادی و آن بهشت‌هایی است که زیر درختانش نهرها جاری است و (در آن بهشت) قصرهای بسیار عالی خاص تو قرار می‏داد. (۱۰)

بلکه این کافران ساعت قیامت را تکذیب کردند و ما آتش سوزان دوزخ را بر آن که قیامت را تکذیب کرد مهیا داشته‏ایم. (۱۱)

چون آتش دوزخ آنان را از مکانی دور ببیند خروش و فریاد وحشتناک دوزخ را از دور به گوش خود می‏شنوند. (۱۲)

و چون آن کافران را در زنجیر بسته به مکان تنگی از جهنم درافکنند در آن حال همه فریاد وا ویلا از دل برکشند. (۱۳)

(و به آن‌ها عتاب شود که) امروز فریاد حسرت و ندامت شما یکی دو تا نیست بلکه بسیار از این آه و واویلاها از دل برکشید. (۱۴)

بگو: آیا این بهتر است یا بهشت ابدی که به متّقیان وعده دادند که آن بهشت پاداش و منزل ایشان است. (۱۵)

که در آن بهشت هر چه خواهند و آرزو کنند بر آن‌ها حاضر است و آن مقام همیشگی آن‌هاست، وعده‌ای است بر خدا که مؤمنان از او درخواست کرده‏اند و او اجابت فرموده است. (۱۶)

و روزی که این مشرکان را با معبودانی که به جای خدا می‏پرستیدند به عرصه قیامت محشور گرداند، آن گاه بدان معبودان گوید: آیا شما بندگان مرا از راه بردید یا خود به راه ضلالت شتافتند؟ (۱۷) آن‌ها گویند: پاک و منزه پروردگارا، ما خود را هرگز سزاوار آن نمی‏دانستیم که جز تو کسی را دوست خود اختیار کنیم، و لیکن تو این کافران و پدرانشان را متمتّع (به دنیا و نعمت‌های آن) گردانیدی تا آن‌که ذکر تو (و قرآن عظیم تو که سرمایه سعادت بود) را فراموش کردند و مردمی شقی و تبه روزگار بودند. (۱۸)

پس آن معبودان، شما مشرکان را در آن‌چه گویید تکذیب کردند (و در اثر آن به عذاب ما گرفتار شدید) پس نه شما توانید آن عذاب را برطرف گردانید و نه یاری خود توانید کرد، و هر کسی از شما بندگان (با شرک آوردن) ظلم و ستم نماید ما او را به عذابی بزرگ گرفتار می‏گردانیم. (۱۹)

و ما هیچ رسولی پیش از تو به خلق نفرستادیم مگر آن‌که آن‌ها هم (مانند تو) غذا می‏خوردند و در میان بازارها راه می‏رفتند (پس امّت به این عذر تکذیب رسالت تو نتوانند کرد)، و ما بعضی از شما بندگان را سبب آزمایش بعضی دیگر می‏گردانیم تا آیا صبر (در طاعت خدا) خواهید کرد؟ و پروردگار تو (به احوال و اعمال همه خلق) بیناست. (۲۰)

و آنان که امید لقای ما را ندارند (و به قیامت معتقد نیستند) گویند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند؟ یا چرا ما خدا را به چشم نمی‏بینیم (تا در ایمان، به رسول محتاج نباشیم)؟ همانا آنان در حق خویش راه تکبر و نخوت پیش گرفتند و به سرکشی و طغیانی شدید شتافتند. (۲۱)

روزی که فرشتگان را ببینند مجرمان در آن روز بشارتی (از فرشته) نیابند و به آن‌ها گویند: محروم و ممنوع (از لقای رحمت و جنّت خدا) باشید. (۲۲)

و ما توجه به اعمال (فاسد بی‏خلوص و حقیقت) آن‌ها کرده و همه را (باطل و نابود چون) غباری پراکنده می‏گردانیم. (۲۳)

اهل بهشت در آن روز مسکن و مقرّی بهتر و آرامش و خوابگاهی نیکوتر خواهند داشت. (۲۴)

و (یاد کن) روزی که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام (به امر حق) فرود آیند. (۲۵)

پادشاهی به حق در آن روز خاص خدای رحمان است، و بر کافران روز بسیار سختی خواهد بود. (۲۶)

و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش می‏گرفتم. (۲۷)

وای بر من، ای کاش که فلان (مرد کافر و رفیق فاسق) را دوست نمی‏گرفتم. (۲۸)

رفاقت او مرا از پیروی قرآن پس از آن‌که به من رسید محروم ساخت و گمراه گردانید، آری شیطان برای انسان مایه خذلان (و گمراهی) است. (۲۹)

در آن روز رسول (به شکوه از امت در پیشگاه رب العزّه) عرض کند: بارالها (تو آگاهی که) امّت من این قرآن را به کلّی متروک و رها کردند. (۳۰)

و همچنین ما برای هر پیغمبری دشمنی از جنس بدکاران (امّتش) قرار دادیم، و تنها خدای تو برای هدایت و نصرت و یاری تو کفایت است. (۳۱)

و باز (کافران جاهل) به اعتراض گفتند که چرا این قرآن (اگر از جانب خداست) یک جا برای رسول نازل نشد؟ ما آن را این چنین فرستادیم تا (تدریجاً) تو را به آیات آن دل‌آرام کنیم و اطمینان قلب دهیم و (بدین سبب) آیات آن را بر تو مرتب به ترتیبی روشن و به آهستگی برخواندیم. (۳۲)

و کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آن‌که ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آن‌ها آریم. (۳۳)

آنان که به رو به سوی آتش دوزخ برندشان به بدترین مکان شتافته و سخت‏ترین راه ضلالت یافته‏اند. (۳۴)

و همانا ما به موسی کتاب (تورات) را عطا کردیم و برادرش هارون را وزیر او قرار دادیم. (۳۵)

آن گاه گفتیم که رو به جانب آن قوم که آیات ما را تکذیب کردند روید. پس آن‌ها را (پس از تکذیب آن دو) سخت هلاک گردانیدیم. (۳۶)

و نیز قوم نوح چون رسولان حق را تکذیب کردند ما آن‌ها را به طوفان هلاک سپردیم و آیت عبرت مردم ساختیم، و برای ستمکاران عذاب دردناک مهیا گردانیده‏ایم. (۳۷)

و نیز قوم عاد و ثمود و اصحاب رسّ (شاید قوم شعیب‏اند که نزد چشمه یا چاه آبی که رسّ نامند منزل داشتند) و طوایف دیگر بسیاری بین این‌ها همه را به کیفر کردارشان هلاک کردیم. (۳۸)

و ما برای هر یک از این طوایف مثل‌ها (و پندها برای هدایت و اتمام حجت) زدیم و همه را به کلی هلاک ساختیم. (۳۹)

و همانا این کافران آمدند و دیدند آن دیار (قوم لوط) را که بر آن باران عذاب و هلاکت ببارانیدیم، آیا اینان به چشم خود دیار خراب آن‌ها را ندیده‏اند؟ (آری دیدند) و لیکن امید و بیمی از قیامت و کیفر ندارند. (۴۰)

این کافران هر گاه تو را ببینند (از حسد) کاری ندارند جز آن‌که تو را تمسخر کرده (و گویند) آیا این مرد همان است که خدا به رسالت بر خلق فرستاده؟ (۴۱)

نزدیک بود که او ما را اگر بر بت‏پرستی خود پایدار نبودیم به کلی گمراه کند و از پرستش خدایانمان باز دارد. و (این مشرکان که از جهل، توحید را گمراهی خواندند) چون عذاب حق را مشاهده کنند خواهند دانست که گمراه‏تر از آن‌ها در عالم نیست. (۴۲)

آیا دیدی حال آن کس را که (از غرور) هوای نفسش را خدای خود ساخته؟ آیا تو حافظ و نگهبان او (از هلاکت) توانی شد؟ (۴۳)

یا پنداری که اکثر این کافران حرفی می‏شنوند یا فکر و تعقلی دارند؟ اینان (در بی‏عقلی) بس مانند چهارپایانند بلکه (نادان‏تر و) گمراه‏ترند. (۴۴)

آیا ندیدی که خدای تو چگونه سایه را با آنکه اگر خواستی ساکن کردی (بر سر عالمیان) بگسترانید؟ آن‌گاه آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم. (۴۵)

سپس ظلّ آن آفتاب (منبسط) را به سوی خود تدریجاً قبض می‏کنیم. (۴۶)

و او خدایی است که شب را برای شما لباس گردانید (تا همه در سیاه جامه شب مستور شوید) و خواب را مایه‌ی سکون و آرامش شما قرار داد و روز روشن را برای جنبش و کار مقرر داشت. (۴۷)

و او خدایی است که بادها را برای بشارت پیشاپیش باران رحمت خود فرستاد، و از آسمان آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم. (۴۸)

تا به آن باران زمین خشک و مرده را زنده سازیم و آن‌چه آفریدیم از چهارپایان و آدمیان بسیار همه را از آن سیراب گردانیم. (۴۹)

و ما تغییرات و گردش باد و باران (و سایر انقلابات عالم) را بین مردم آوردیم تا پند گرفته و متذکر حق شوند، لیکن اکثر مردم جز راه کفران و جحود پیش نگرفتند. (۵۰)

و اگر ما می‏خواستیم در بین مردم هر قریه پیغمبری که (خلق را از عذاب خدا) بترساند می‌فرستادیم. (۵۱)

پس تو هرگز تابع کافران مباش و با آن‌ها چنان که مخالفت قرآن و دین حق کنند سخت جهاد و کارزار کن. (۵۲)

و او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است، و بین این دو آب (در عین به هم آمیختن) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند. (۵۳)

و او خدایی است که از آب (نطفه) بشر را آفرید و بین آن‌ها خویشی نسب و بستگی ازدواج قرار داد، و خدای تو (بر هر چیز) قادر است. (۵۴)

و (این مشرکان نادان) به جای خدا بت‌هایی که هیچ سود و زیانی به حال آنان ندارد می‌پرستند، و کافر پشت به امر پروردگار خود می‏کند. (۵۵)

و ما تو را نفرستادیم مگر برای آن‌که (خلق را به رحمت ما) بشارت دهی و (از عذاب ما) بترسانی. (۵۶)

بگو: من از شما امّت مزد رسالت نمی‏خواهم، اجر من همین بس که هر که بخواهد (از پی من) راهی به سوی خدای خود پیش گیرد. (۵۷)

و تو بر خدای زنده ابدی که هرگز نمیرد توکل کن و به ستایش ذات او وی را تسبیح و تنزیه گو، و هم او که به گناه بندگانش کاملاً آگاه است کفایت است (هر که را بخواهد می‏بخشد و هر که را بخواهد مؤاخذه می‏کند). (۵۸)

آن خدایی که آسمان‌ها و زمین و هر چه در بین آن‌هاست همه را در شش روز بیافرید آن گاه همین خدای رحمان بر عرش (قدرت و فرمانروایی) قرار گرفت، پس از خداشناسی آگاه، حقیقت را بازجو. (۵۹)

و چون به این مردم کافر گفته شود بیایید خدای رحمان را سجده کنید، در جواب گویند: خدای رحمان چیست؟ آیا ما به آن‌چه تو امر می‏کنی سجده کنیم؟ و دعوت به خدای یکتا (به جای اطاعت) بر نفرتشان بیفزاید. (۶۰)

بزرگوار آن خدایی که در آسمان برج‌ها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشید و ماه تابان را روشن ساخت. (۶۱)

و او خدایی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای آن کس که خواهد به شب یا روز متذکر (خدا) شود یا شکر او به جای آرد. (۶۲)

و بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه روند و هر گاه مردم جاهل به آن‌ها خطاب (و عتابی) کنند با سلامت نفس (و زبان خوش) جواب دهند. (۶۳)

و آنان هستند که شب را به سجده و قیام نماز در برابر خدایشان روز کنند. (۶۴)

و آنان هستند که دایم (به دعا و تضرّع) گویند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان، که سخت عذاب مهلک و دایمی است. (۶۵)

که آن جا بسیار بد قرارگاه و بد منزلگاهی است. (۶۶)

و آنان هستند که هنگام انفاق (به مسکینان) اسراف نکرده و بخل هم نورزند، بلکه احسان آن‌ها در حد میانه و اعتدال باشد. (۶۷)

و آنان هستند که با خدای یکتا کسی را شریک نمی‏خوانند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده جز به حق به قتل نمی‏رسانند، و هرگز گرد عمل زنا نمی‏گردند، که هر که این عمل کند کیفر گناهش را خواهد دید. (۶۸)

عذابش در قیامت مضاعف شود و با ذلّت و خواری به دوزخ مخلّد گردد. (۶۹)

مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آن‌ها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. (۷۰)

و هر کس توبه کند و نیکوکار شود البته توبه‏اش به درگاه (قبول) خدا خواهد رسید. (۷۱)

و آنان هستند که به ناحق شهادت ندهند و هر گاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند. (۷۲)

و آنان هستند که هر گاه به آیات خدای خود متذکرشان سازند کر و کورانه در آن آیات ننگرند (بلکه با دل آگاه و چشم بینا مشاهده آن کنند تا بر مقام معرفت و ایمانشان بیفزاید). (۷۳)

و آنان هستند که گویند: پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده. (۷۴)

چنین بندگان را به پاداش صبرشان (در راه عبادت)، عالی غرفه‏های جنّت و قصرهای بهشتی دهند و در آن جا با تحیت و سلام روبرو شوند. (۷۵)

در حالی که در آن بهشت که بسیار نیکومنزل و مقامی است تا ابد مخلّد و متنعّم خواهند بود. (۷۶)

بگو که اگر دعای شما (و ناله و زاری و توبه شما) نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟ که شما کافران (آیات حق را) تکذیب کردید و به کیفر همیشگی آن گرفتار خواهید شد. (۷۷)