پرش به محتوا

تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول/چرا حزب دموکرات تشکیل نشد؟

از ویکی‌نبشته
تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول از محمدتقی بهار
چرا حزب دموکرات تشکیل نشد؟

۲۶ـ چرا حزب دموکرات تشکیل نشد؟

در مجلس چهارم سی نفر از دموکراتها وجود داشتند، و میتوانستند فراکسیونی تشکیل دهند و دوازده نفر نیز از افراد منفرد در مجلس موجود بود که متمایل بدموکراتها بودند، و اگر این عده باهم ائتلاف کرده بودند اکثریت مجلس چهارم بدست حزب دموکرات افتاده بود.

عده ای از وکلا در عهد آقای وثوق‌الدوله و قسمتی دیگر هم بتدریج در عهد سپهدار بمرکز دعوت شده بودند، و مدت دو سال اینعده که قریب چهل و هفت هشت تن میشدند با یکدگر در برابر مخالفان داخلی و خارجی مقاومت ورزیده و با هم آمیزش کرده و مأنوس بودند، و تا گذشتن اعتبارنامه‌ها نیز اتفاقی داشتند، اما بعد از گذشتن اعتبارنامه این ائتلاف بهم خورد و و کمیسیونی از مرحوم مدرس و آشتیانی و مرحوم سردار معظم خراسانی (تیمور تاش) و مرحوم نصیرالسلطنه اسفندیاری و مرحوم نصرت‌الدوله فیروز تشکیل شد و در حقیقت ائتلاف سابق را بهم زدند تا از نو اکثریت متناسب و متجانسی بوجود آورند و هستهٔ «جمعیت اصلاح‌طلب» درین انجمن بعد از بیرون رفتن مرحوم نصیرالسلطنه بسته شد.

درین موقع من با آقای حکیم‌الملک و آقای تدین و مرحوم شیخ ابراهیم زنجانی و شاهزادهٔ سلیمان میرزا و جمعی دیگر صحبت کرده پیشنهاد کردم که بیایند و فراکسیون «دموکرات» را تشکیل بدهند، مخصوصاً این پیشنهاد چقدر بنفع رفقای ما که در اقلیت مانده بودند و بعد حزب «سوسیالیست» را با مساعدت آقای «طباطبائی» تشکیل دادند، تمام میشد.

متاسفانه موفق نشدم بقایای عداوت و افتراقیرا که بین افراد تشکیلی و دیگران متراکم در نفوس شده بود برطرف سازم، و حتی بصراحت مطلب دیگری گفتند که بعذر بیشتر شبیه بود تا بحقیقت و آن این بود که رفقا گفتند که ما صلاح خود را در این نمیدانیم که از حالا اکثریت مجلس را در دست بگیریم و زمامدار مملکت شویم، و مصلحت ما در آنستکه فعلا منتقد باشیم تا در آخر مجلس و نزدیک بدورهٔ تجدید انتخابات اکثریت را بدست آوریم و همین کار را هم کردند ولی نتیجهٔ مطلوبه را بدست نیاوردند. یعنی نتیجه‌ای که بایستی مملکت را از دیکتاتوری نجات دهد!

با چنین منطق چه میتوانستیم کرد؟

من این داستانرا در همان اوقات در روزنامهٔ «نوبهار هفتگی» بعبارت موجزتر نوشته‌ام و این جمله در پایان آنست:

«... ولی بعلل و جهاتی که شرح آن لازم نیست این آرزو و امید لذت حصول نبخشید و این دعوت بلانتیجه و عقیم ماند و فرصت بزرگی از دست دموکراتهای مجلس بیرون رفت...»[۱].

بنابراین دوستان هریک بامیدی و اکثر فقط برای احتراز از قبول مسئولیت و علاقه بانتقاد صرف و عوام‌فریبی زمام حکومت و کشور را بسهولت از دست دادند و خود را باقلیت افکندند و چند تن از رفقای ما را هم با خود کشیدند و بردند مانند آقای تدین و آقای حاج امین‌التجار اصفهانی و آقای حایری‌زاده و غیره...

فعالیت کمیسیون پنجنفری و ناامیدی من از اینکه برای بار آخر دموکراتها گرد آمده لیاقت اداره کردن یک سیاست مثبت و ایجاد دولت مقتدر حزبی را از خود بروز دهند، باعث گردید که اکثریتی از دموکرات و اعتدال و بیمسلک و منفرد گرد آمده و جمعیت «اصلاح‌طلب» را که انعقاد هسته‌اش را در انجمن پنجنفری شرح دادیم رسمیت و اکثریت بخشد، و در حقیقت کسانی زمامدار اکثریت شدند که بعد از مرحوم مدرس و معدودی، مابقی بعدها خود از عوامل عمدهٔ سقوط قوام‌السلطنه و قدرت سردار سپه شناخته شدند و مردمی نبودند که بنیهٔ اجتماعی و وجههٔ ملی حسابی داشته باشند و باز هم میگویم که گناه زیر سر عده‌ای از دموکراتها و سوسیالیستهای عوام‌فریب بود که قدرت اداره کردن یک اکثریت قاطع و ایجاد دولتی مقتدر و راندن سیاستی مثبت را در خویش نمیدیدند، و میخواستند بگذارند اکثریت را دیگران بربایند و این آقایان از برکت منفی بافی آبروی جدیدی در جامعه کسب کنند و در اواخر مجلس اکثریت را بدست گیرند و کاری که از حالا میتوانند بکنند آنروز بکنند!


  1. رجوع کنید بنوبهار هفتگی شمارهٔ اول ص ۱۳ ـ ۱۵