برگه:Yky-boud-yeki-nboud.pdf/۲۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

—۲۳—

كلمات صادر شد: «جزاكم الله مؤمن! منظور شما مفهوم ذهن این داعی گرديد. الصبر مفتاح الفرج ارجو که عما قريب وجه حبس بوضوح پیوندد و البته الف البته باى نحو كان، چه عاجلا و چه آحلا بمسامع ما خواهد رسيد، على المجاله در حین انتظار احسن شقوق و انفع امور اشتغال بذكر خالق است که على كل حال الاشتغال است».

رمضان مادر مرده که از فارسی شیرین جناب شيخ يك كلمه سرش نشد مثل آن بود که گمان کرده باشد که آقا شیخ با اجنه (جن) و از ما بهتران حرف میزند یا مشغول ذکر اوراد و غرايم است آثار هول و وحشت در وجناتش ظاهر شد وزیر لب بسم‌الله گفت و یواشکی بنای عقب کشیدن را گذاشت. ولی جناب شیخ که آرواره مبارکشان معلوم میشد گرم شده‌است بدون آنکه شخص مخصوصی را طرف خطاب قرار دهند چشمهارا بيك كله ديوار دوخته و با همان قرائت معهود پی خیالات خود را گرفته و میفرمودند: لعل كه علت توقيف لمصلحه یا اصلا لا عن قصد بعمل آمده و لاجل ذلك رجای واثق هست که لولا البداء عما قريب انتہاء پذیرد و لعل هم که احقر را كان لم يكن پنداشته و بلارعاية المرتبه و المقام با سوء أحوال معرض تهلکه و دمار تدریجی قرار دهند و بناء علہذا بر ماست که بای نحو كان مع الواسطه أو بلا و أسةالغير كتباً او شفاها علتاً او خفاء از مقامات عالیه استمداد نموده و بلاشك بمصداق من جدو جد بحصول مسئول موفق و مقتضى المرام مستخلص شده و برائت مابين الامائل والاقران كالشمس في وسط النهار مبرهن و مشهور خواهد گردید ...»

رمضان طفلك يكباره دلش را باخته و از آنسر محبس خود را پس پس باین سر کشانده و مثل غشیها نگاههای ترسناکی بآقا شیخ انداخته