و شصت هفتاد نفر صالدات زنده با توپهای کوچک کشتی به دست آمد و کرجیها و ناوهایی که از لنکران میآمد به کنار آب صحیحا و سالما به اردو رسیده معلوم شد که صالداتی که در ساریپشته که یکی از جزایر بحر خزر است در مقابل قصبهٔ لنکران روانهٔ قزل آغاج است این دو فروند کرجی را با یک نفر کپیتان که به جای سردسته است به مدافعه و ممانعت فرستاده بودند و از این صدای توپ و تفنگ ساکنین محال سالیان متوحش شده خبر به پولکنیک روس که در قصبهٔ سالیان نشسته بود رسانده بودند و پولکنیک روس با توپ و صالدات و سوارهٔ شیروانات که در آن سرحد مشغول به خدمت بودند متوجه دفع لشکر ایران میشود و از این طرف دعاگوی دولت شاهی میر حسنخان و پیاده و سوارهٔ طالش را با یک فوج از سرباز و دو عراده توپ با کرجیها و ناوها در آب گذرانیده و یک فوج سرباز با دو عراده توپ و جمعی سوار در این طرف آب نگهداشته بود که سوار لشکر روس پیدا شده دست به انداختن توپ گشادند و از این طرف که سلیمانخان سرتیپ از آب گذشته بود فوج سرباز را با دو عراده از میان نهری که به طرف لشکر روس میرفت و در آن وقت آب نداشت به طریق کمین برداشته روانه شد و از طرف دیگر میر حسنخان با سواره و پیادهٔ طالش رو به سوار شیروانات و سالیان که همراه لشکر روس بودند آورده متوجه دفع آنها شد و از این طرف آب این دعاگوی دولت شاهی نیز با دو عراده توپی که داشت با سرباز و سواره خود را آشکار کرده به انداختن توپ و تفنگ اشتغال نمود.
پولکنیک روس خیال نمود که لشکری سوای سواره از آب نگذشته است و توپ و سرباز در این طرف آب میباشند، سوار خود را مأمور به مقابلهٔ سوار میر حسنخان طالش کرده خود به تعجیل به عزم ممانعت از گذشتن آب کر به طرف این دعاگو رانده نایرهٔ توپ و تفنگ التهاب پذیرفت و چنان گرم بر سر این دعاگوی دولت پادشاهی راند که سلیمانخان و توپخانه که در آن طرف آب بودند در عقب لشکر روس ماندند.
سلیمانخان فرصت را از دست نداده با سرباز و توپخانه خود را ظاهر ساخته به افروختن آتش قتال و جدال اشتغال نموده و در این بین گلولهٔ توپی از این طرف به عرادهٔ توپ روس خورده عراده شکست و توپ از کار ماند و به شلیک تفنگی که از سربازان