دیگری بلکه هریک خود را در امر خود مستقل دیده خود را سبب و علت تامه میپنداشتند که خبر شکست اردوی گنجه و گذشتن آن لشکر از آب ارس به ایشان رسید، اولا شیخ الملوک طبل رحیل کوبیده بلاجهت و سبب دست از محاصرهٔ قودیال کشیده تا کنار آب کر و جسر معبر جواد در هیچجا قرار و آرام نگرفته و اکثر چادرهای پوش و تجیر که از اسباب تجمل همراه بود در راه و نیم راه ریخته خود را به کنار جسر جواد رسانید و ژنرال قبه نیز از این عود بیمحل جری شده با صالداتی که همراه داشت به تعاقب اشتغال نموده مصلحتبینان اردوی شیخ الملوک که اعظم ایشان حاجی محمدخان قراگوزلو بود و به نوکری نایبالسلطنه سرافرازی داشت معروض شیخ الملوک نمود که بعد از گذشتن از آب کر باید کفار آب توقف کرده حقیقت را به حضرت خاقان مغفور اعلام نمود تا به اذن و اجازهٔ ایشان حرکت شود. فوجهای نظام آذربایجان با سهرابخان و سلیمخان در کنار آب کر در موضعهای مناسب چادر کشیده و نشستند و به شیخ الملوک اعتماد نموده اردوی او را نیز قریب به اردوی خود فرود آوردند و خوانین ولایات نیز مثل حسین قلیخان بادکوبهای و حسینخان شکی با بعضی اهل آن ولایتها که صراحة خیانت به دولت روس کرده بودند تاب توقف نیاورده به اردوی شیخ الملوک ملحق شدند و مصطفیخان شیروانی چون مغانستان نزدیک محل شیروان است و سهل المؤنه میباشد قریب به هزارخانوار ازخانههای خود را از شهر و محال شیروانات کوچانیده به این طرف آب ارس و کر گذرانیده در محلی که موسوم با ولتان و در لب آب کر و ارس واقع بود جای داده و توقف نمود و جمیع مملکتی که به دست آمده بود از دست رفت سوای مغانات و طالش از محالات متصرف فیه روس که به تصرف ایران آمده بود محالی دیگر باقی نماند و در این بین که ژنرال قبه به تعاقب اردوی شیخ الملوک آمد و جسر جواد نیز بریده شده بود و قراولی از لشکر ایران در آن طرف آب کر نبود غفلة در آن طرف آب با لشکر خود ظاهر شده و اردوی ایران را که در کنار آب افتاده بودند مشاهده نموده دست بهانداختن توپ و تفنگ گشودند و گلوله به دهن سهرابخان سرتیپ خورد و سلیمانخان با افواج نظام به لب آب رفته به مدافعه مشغول شدند و شیخ الملوک خواست که با اردوی خود کوچ نماید هرچند حاجی محمدخان
برگه:Tarikhe Now.pdf/۶۴
ظاهر