پرش به محتوا

برگه:Tarikhe Now.pdf/۳۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

ملا حسین گفتگو آغاز کرده او را و مرده‌اش را به کفر و الحاد منسوب ساختند و به قتل ایشان فتوی دادند و مازندرانیان متعرض ایشان شدند.

ایشان چون مملکت مازندران را بی‌حاکم دیدند و پادشاه را مرحوم دانستند خیال نمودند که فرصتی برای ایشان به دست آمده در مزار شیخ طبرسی اجتماع نموده در کنار چهار دیواری که محیط آن مزار بود به کندن خندق و ریختن خاک‌ریز اشتغال نمودند و قرای دسترس را تصرف نموده بلکه به کسبهٔ شهر ساری نیز سرب و باروت و بعضی مایحتاج حواله کرده به تغلب و تسلط از ایشان گرفتند و مریدان از اطراف رسیده کار ایشان فی‌الجمله رونقی پیدا نمود و آذوقهٔ چند ماهه جمع نمودند، در محالات نزدیک علم استعلا برافراختند و نشستند و آتش این فتنه بالا گرفت تا زمانی که پادشاه جهان و صاحب مملکت ایران زیب‌بخش افسر کیان وارد دارالخلافه شده چنان‌که مذکور خواهد شد انشاءاللّه قلع و قمع ایشان را از آن ولایت فرمودند.

ذکر وقایع کرمان که در حین وفات پادشاه مرحوم واقع شده

چون فضل علی‌خان قراباغی از طرف پادشاه مرحوم بیگلر بیگی مملکت کرمان بود و ده سال بود که در آن ولایت حکومت بالاستقلال می‌نمود چون اهالی ولایت آن طرف آب ارس و کر چندان خبری از راه و رسم مردمی ندارند به خصوص در وقتی که به مناصب جلیله سرفرازی یابند لهذاخان بیگلر بیگی که در این هنگام که خبر این قضیهٔ هایله به آن ولایت می‌رسد جمیع اهالی آن مملکت در دفع و رفع او و لشکریان اتفاق می‌نمایند.‌ خان‌بیگلربیگی در حین وصول این خبر در خارج شهر چهاردیواری داشت رفته و نشست و محمد علی‌خان پسر خود را که سرتیپ فوج قراجه داغ بود به شهر فرستاد و اهالی کرمان جهت دفع تسلط او اجتماع نموده برای بیرون کردن او که در ارگ نشسته بود رفتند.

محمد علی‌خان در چنین وقتی با عبداللّه‌خان سرتیپ فوج قراگوزلو و ملایر که در ارگ مستحفظ دولتی بودند خیالی اظهار کرده کار فیمابین منجر به نزاع شد و عصبیت عراقیت و ترکیت در میان افواج نظام ظاهر شد و در آن صورت منع سرتیپان و صاحب‌منصبان