سربازان بجنورد از مشهد مقدس بیرون میآیند، جعفر قلیخان بعد از شنیدن تشریف آوردن والی تاب نیاورده دست از محاصرهٔ ارگ بجنورد کشیده و ساکنین بجنورد را همراه برداشته فرار مینماید و والی والاشأن عود به مشهد مقدس فرموده احوالات واقعه را معروض دارالخلافه میسازد.
ذکر مجملی از احوالات امیرزاده بهمنمیرزا و رفتن ایشان بهخانهٔ وزیرمختار روس و چگونگی آن
امیرزاده بهمنمیرزا در ایام حکومت آذربایجان با مصلحتگزاران دولت علیهٔ روس که در دارالسلطنهٔ تبریز اقامت داشتند راه خلطه و آشنایی پیش گرفت و با سرحدداران قراباغ و ایروان و طالش در کمال خضوع و خشوع بنای سلوک گذاشته خود را در معنی خدمتگزار دولت علیهٔ روس نامیده با وجود مراحم و التفات پادشاهی نسبت به او که از بدو ایام طفولیت تا آن زمان فرموده بودند مقدم این حرکات ناپسندیده شده بدون استحضار امنای دولت پادشاهی خواهش نشان و حمایل از دولت روس کرد و گرفت و در راه و رسم چاکری بنای دوبینی یا خودبینی گذاشته اینجوره امورات را که در عالم سلطنت و پادشاهی از زیردستان پسندیده و لایق نیست مقدم آمده و پادشاه مرحوم این حرکات را از ایشان به عفو پادشاهانه و اغماض ملوکانه میگذرانیدند تا اینکه رأی پادشاهی بر آن قرار گرفت که خسروخان را به حکومت مملکت اردلان سرافراز فرمایند و خسروخان منصوب به حکومت اردلان شده روانهٔ آن مملکت گردید. معتمدین امیرزاده بهمنمیرزا از دارالخلافه به او اظهار نمودند که خسروخان از دارالخلافه بیرون رفته احتمال کلی دارد که برای گرفتن شما مأمور به آذربایجان شده باشد.
امیرزاده بهمنمیرزا به مضمون الخائن خائف از خواندن این نوشتجات هراسان شده با جمعی از معتمدین خود سوار شده از طریق غیرمتعارف حرکت کرده خود را به دارالخلافه رسانید و به خدمت پادشاه مرحوم رسیده مورد انواع التفات و مرحمت گردید. با وجود این بعد از چند ماهی که در دارالخلافه ماند باز وهم و هراس بر خود راه