و ارتباطات با اهل آن ولایت آغاز نهاده با جعفر قلیخان بجنوردی کمال خصوصیت به هم رسانیده دختر خواهر او را برای پسر خود حسنخان تزویج کرد و دختر حسنخان را به جعفر قلیخان داد و اعتنایی چندان به رقمیجات امنای دولت علیه نمینمود.
حاجیمیرزا آقاسی این نوع اقتدار و شوکت او را در مملکت خراسان خلاف صلاح دولت دانسته در کسر اقتدار و اعتبار او میکوشید. او نیز وزارت حاجیمیرزا آقاسی را در خدمت پادشاه مرحوم سبب خلاف و عناد خود قلم داده سر از احکام دولتی باز میپیچید، رفتهرفته کار به جایی رسید که حاجیمیرزا آقاسی خواست که به این جهت موکب همایون پادشاهی را به طرف مملکت خراسان حرکت دهد محمد قلیخان پسر آصفالدوله که در خدمت پادشاه مرحوم راه سخن داشت از اینگونه حکایات مطلع شده به پدر خود اعلام داد، چون دید نزدیک است پرده از روی کار برخیزد و طبل یاغیگری آصفالدوله بلندآوازه شود حقیقت احوال و گفتگوی امنای دولت را به پدر خود اعلام نموده صلاح را در آن دید که آصفالدوله به دارالخلافه آمده در خدمت پادشاه مرحوم رفع اتهام از خود نماید. آصفالدوله نیز امر مملکت خراسان را به سلیقهٔ خود منتظم ساخته و به پسر خود حسنخان مشهور به سالار سپرده و خود با جمعی از مشهد مقدس بیرون آمده عازم دارالخلافه گردید.
حاجیمیرزا آقاسی از ارادهٔ آمدن او به دارالخلافه واقف شده حکم از پادشاه صادر نموده روانه داشته بود که ترک ارادهٔ آمدن نماید و آصفالدوله اظهار شوق شرفیابی حضور پادشاه را نموده هفت روزه از خراسان وارد به دارالخلافه شده در دارالخلافه مدتی مانده احترامی که متوقع بود معمول ندیده عزم زیارت بیتالله الحرام را نمود و همشیرهٔ خود را که والدهٔ پادشاه مرحوم بود با خود در این عزم متفق ساخته اجازت زیارت بیتالله الحرام را خواستند و پادشاه مرحوم رخصت و اجازه مرحمت و حکم به انجام تدارکات آن سفر فرمودند و پادشاه مرحوم به سبب بیاعتمادی به حسنخان و ظهور پارهای از حرکات ناشایسته از او میرزا محمدخان ولد آصفالدوله را به ایالت خراسان منصوب فرموده روانهٔ خراسان ساختند و میرزا محمدخان به مشهد مقدس رفته ارگ و توپخانه را که در تصرف توپچیان آذربایجانی بود به اسم اینکه حاکم و معتمد