پرش به محتوا

برگه:Tarikhe Now.pdf/۲۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مرحمت پادشاهی مفتخر گردید و شهر بابک کرمان را به اقطاع او مقرر داشتند و او با کسان و اتباع خود به شهر بابک رفته اقامت نمود.

بعد از چندی افاغنهٔ ولایت کابل و قندهار اتفاق نموده به اخراج لشکر دولت انگلیس از ولایت خود عازم و جازم شدند و کسان به طلب کهندل‌خان فرستادند و کهندل‌خان مراتب را به خدمت پادشاه مرحوم معروض داشته خود با کسان و اتباع از راه سیستان به ولایت قندهار رفت، افاغنهٔ آن سامان بر سر او اجتماع نموده به سرداری کهندل‌خان و دوست محمدخان بر سر لشکر انگلیس رانده زیاده از بیست هزار نفر لشکر انگلیس را به قتل رسانیدند و کار قندهار به کهندل‌خان و امر کابل به دوست محمدخان که هردو برادر بودند برقرار و مستقیم گردید و عرایض اخلاص و دولتخواهی به خدمت پادشاه فرستادند.

اما وقایع هرات آن‌که بعد از مراجعت اردوی پادشاهی بالکلیه مملکت هرات از حلیهٔ آبادی افتاد و جمعی از کسان دولت انگلیس به هرات آمده به اعانت هراتیان پرداخته و تنخواه بسیار به رسم قرض و انعام به هراتیان داده قری و محالات هرات را به حلیهٔ آبادی درآوردند و در آن اوقات میان یار محمدخان و کامران‌میرزا حاکم هرات نقاری پیدا شد، چون کامران‌میرزا مردی پیر و عادت به کشیدن بنج نموده بود یار محمدخان او را از دخل در مملکت بی‌دخل کرده به قلعه‌ای از قلاع هرات فرستاد.

کامران‌میرزا در همان قلعه در آن اوقات وفات کرد و بعضی از اولادش به دارالخلافهٔ تهران به خدمت پادشاه مرحوم آمدند و مواجب و سیورسات مرحمت شده در دارالخلافه مقیم شدند و یار محمدخان در امر هرات مستقل شده بعد از استیصال لشکر انگلیس در ولایت کابل و قندهار او نیز کسان دولت انگلیس را از هرات اخراج کرده و عریضهٔ دولت‌خواهی و خدمتگزاری به پادشاه مرحوم عرضه داشت نمود و با کسان معتمد خود به خدمت پادشاه ارسال داشت و کسان او در اوقاتی که اردوی پادشاهی در دارالسلطنهٔ اصفهان تشریف داشت به اصفهان رسیده عریضه و پیشکش او را از نظر پادشاه مرحوم گذرانیدند و پادشاه مرحوم کسان او را نوازش فرموده و به یار محمدخان نیز فرامین التفات آیین صادر شده و امیدواریش به مراحم بیکرانهٔ پادشاهانه دادند.