صعب واقع شد.
سربازان خود را به برج و باروی قلعه رسانیده علمها بر سر برج و بارو نصب کرده آثار فتح و غلبه ظاهر ساختند. از آن طرف یار محمدخان با جمیع اهل هرات از زن و مرد کفنها پوشیده با شمشیر برهنه از جان گذشته فداییوار خود را به سربازانی که به برج و بارو صعود نموده بودند رسانیده جنگی عظیم کردند. از قراری که مسموع شد از طرفین زیاده از چهار هزار نفر مقتول شده چون مدد به سربازانی که در برج و بارو صعود نموده بودند نرسید فتح قلعه در عهدهٔ تعویق ماند و پس از این مقدمه سفیر دولت انگلیس بنای گفتگو گذاشته به شفاعت هراتیان در خدمت پادشاه مرحوم تکلم آغاز کرد و به میان هرات کس فرستاده با هراتیان نیز گفتگو بنیاد نمود و در مجالس متعدد از این جوره سخنها به میان آورد. پادشاه مرحوم به هیچ وجه التفات بر سخنان او نفرمودند و به قراردادی که میداد رضامندی برای دولت علیه حاصل نمیشد و در همین اوقات لشکریان دولت انگلیس با توپخانهٔ عظیم بر سر کابل و قندهار آمدند، پادشاه مرحوم دوستی دولت انگلیس را در دولتداری ترجیح به گرفتن و تسخیر مملکت هرات داده و بعد از آنکه سفیر دولت انگلیس دلتنگ شده لذا اردوی هرات به دلتنگی روانه شده بود پادشاه مرحوم نیز از سر تسخیر هرات گذشته و لشکریانی را که در خارج اردو در میمنه و میسره بودند احضار فرموده کار هرات را به وقت دیگر حواله گذاشتند، لهذا اردو را از سر هرات کوچانیده به عزم زیارت مشهد مقدس روانهٔ مملکت خراسان شدند و در قلعهٔ غوریان جمعیت و استعداد شایان گذاشته قلعه را تعمیر فرمودند و پس از ورود به مشهد مقدس و فیض آستانبوسی امام الجن و الانس اللّه یارخان آصفالدوله را در مملکت خراسان والی مستقل فرموده روانهٔ دارالخلافه شدند و در چمن بسطام سان نظام اردوی مبارک را دیده پنجاه و پنج فوج که در رکاب همایون بود بعد از وضع فراری و متوفی چهل و دو هزار نفر سرباز تفنگ در دست به قلم لشکرنویسان اسم به اسم قلمداد شد.
بعد از دیده شدن اینسان بعضی از لشکریان را که قریب به اوطان بودند مرخص فرموده با سایر لشکریان وارد دارالخلافه شدند و سربازان و لشکریان هرولایت را مرخص به اوطان خود نمودند و امیرزاده فریدونمیرزا و امیرزاده بهراممیرزا و امیرزاده بهمنمیرزا