استقلال وارد نگارستان و در ساعت سعد وارد دارالخلافه شدند و در چهاردهم رمضان المبارک همان سال دوباره در دارالخلافه سلام عام فرموده جلوس بر اورنگ سلطنت نموده در جای آباء و اجداد قرار گرفتند، بیت:
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی | تا نشیند هرکسی اکنون به جای خویشتن |
الحمداللّه رب العالمین که تخت سلطنت به وجود پادشاه جهان و باعث امن و امان سایهٔ یزدان مشرف و مزین آمد.
از عجایب احکام نجومی اینکهمیرزا اختیار خراسانی در تربت در تولد اسبی حکم کرده بود که محمد نامی بر این اسب سوار شده به رسم سلطانی و خاقانی از دروازهٔ دارالخلافه وارد تهران خواهد شد، محمدخان تربتی را خیال آنکه این محمد نام او خواهد بود بنابراین اسم آن اسب را اسب دولت گذاشته همیشه آن را سوار میشد. از قضا در وقت گرفتاری محمدخان این اسب به تصرف پادشاه مرحوم درآمد و در روز ورود دارالخلافه سوار آن اسب بودند که داخل دارالخلافه شدند، لیقضی اللّٰه مراً کان مفعولا.
میرزا ابوالقاسم قائممقام را گمان آنکه این همه امورات که در پس پردهٔ غیب مستور بود و از یمن طالع فرخنده مطالع پادشاه جهان به ظهور آمد همه از تدبیرات و تصرفات ایشان بوده منتهی بر ولینعمت خود برف انبار میکرد ومیرزا محمد دیوانهوار و بیادبانه در انجمن حضور مبارک به حرکت و سکون نالایق اقدام و در امضای اکثر امور برخلاف رأی پادشاهی مانع و عایق میآمد تا رسید به ایشان آنچه رسید.
بعد از ظهور این مقدمات اخبارنامهها به سرحدداران دول خارجه نوشته فرستادند و از تهنیت جلوس همایون مخبر و مستحضر ساختند و احوال شاهزادگان مملکت ایران آنکه پادشاه جهان بعد از ورود به دارالخلافهٔ تهران امیرزاده فیروزمیرزا را با منوچهرخان معتمدالدوله و مسترلنزی[۱] انگلیسی با پنج هزار لشکر نظام و توپخانه به ضبط مملکت فارس و کرمان و استیصال فرمانفرما و شجاعالسلطنه چنانکه مذکور خواهد شد روانه فرمودند و احوال محمد قلیمیرزا ملکآرا آنکهمیرزا ابوالقاسم قائممقام به او نوشت که
- ↑ Lindsay