برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۷۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

عربستان شود.

به گفتۀ سیدعلی سیدمحمد پیش از آنکه به دربار شاه رود دوباره سپاه گرد آورده با عموی خود منصور جنگیده و چون کاری از پیش نبرده ناگزیر پناه به دربار شاه برده بود.

ولی این بار که فرمان شاه و سپاه امام قلی خان پشتیبانی او بود به آسانی توانست کار از پیش ببرد. چون او به هویزه رسید سید منصور با گروهی از پیروان خود به دژ شهر پناهنده گردید و امام قلیخان گرد آن دژ فروگرفت. سرانجام منصور از دز گریخته به میان آل فضول رفت و در آنجا دژی استوار کرده بنشست.[۱]

برخی نوشته‌اند که امام قلیخان را با سیدمحمد رابطه دوستی و یگانگی بس استوار شده امام قلیخان دختر خود را بزنی سیدمحمدخان داده دختر سید مبارک را به زنی خود گرفت و سپاه او مدت‌ها در هویزه برای پاسبانی سیدمحمدخان نشیمن داشتند و گویا از همان هنگام رسم شد که همیشه سپاهی از قزلباش به پاسبانی والیان هویزه در آنجا نشیمن گیرند.[۲]

دیریان در بصره

در این زمان که نوبت پادشاهی در ایران از آن شاه عباس یکم و


  1. اسکندر بیگ که این داستان را نوشته می‌گوید: تا حین تحریر که مطابق سنه ثلاث و ثلاثین و الف است در آن قلعه بسر می‌برد و عنقریب جزای کافر نعمتی خواهد یافت.»
  2. سیدعلی نسبت این رسم را بزمان والیگری دوم سید منصور داده ولی گفته‌های او چندان اعتبار ندارد.