به نوشته سیدعلی او از برداشت هویزه و عربستان چیزی به شاه نمیپرداخته. میگوید: «سالی شاه برای او هدیههای گرانبها و خلعتهای ارجدار میفرستاد و سالی او برای شاه پانزده سر اسب گسیل میکرد. این رسم برپا بود تا هنگام حکمرانی سید منصور که اسب به نه سر پائین آمده هدیه شاه نیز بیک خلعت رسید».
سید مبارک را هفت فرزند بود که یکی از ایشان را به نام سید ناصر به دربار شاه عباس فرستاده بود. از دیگران هم اسکندر بیگ بدر را نام میبرد که زمانی به دربار شاه آمده بود و داستان گریختن او از دربار و گرفتار شدنش را در لرستان شرح میدهد. سید ناصر در دربار شاه میزیست و شاه خواهر خود را به زنی او داده سالانه چهار صد تومان خرج برای او قرار داده بود[۱] سپس هم او را حاکم ساوه مییابیم.
باز دو پسر مبارک که بدر و برکه باشند پیش از خود او بدرود زندگی گفتند. مبارک از شاه خواستار شد که ناصر را نزد او بفرستد و در سال ۱۰۲۵ بود که شاه عباس سید ناصر را به هویزه فرستاد. قضا را در همانسال مبارک هم درگذشت[۲] و ناصر به جای او فرمانروایی یافت.
لیکن اندکی نگذشت که ناصر نیز درگذشت.
برخی نوشتهاند که مدت فرمانروایی او پس از مبارک هفت روز بیشتر نبوده و مرگش با زهری بود که سید راشد به او خورانید.[۳]
اسکندر بیک نیز پس از آنکه مینویسد: «با حال طبیعی از هم