برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۴۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

همین کتاب خواهیم دید که سید فلاح و جانشینان او همیشه مانع دردسر و نگرانی دولت بوده‌اند و کمتر زمانی خوزستان آرام می‌شده است تا هنگامی که دولت کنونی سامانی به کارهای آنجا داد.

سید بدران

سال مرگ فلاح را سیدعلی ۹۲۰ نوشته. پس از وی نوبت حکمرانی به پسر او سید بدران رسید، از او آگاهی بسیاری در دست نیست. قاضی نوراللّه او را در شجاعت و کرم یگانه روزگار ستوده می‌گوید. «او امر و نواهی درگاه شاهی را مطیع و منقاد بود. سیدعلی داستان‌هایی از او آورده که چون درست و نادرست آنها را نمی‌دانیم در اینجا نمی‌آوریم. می‌گوید او نخستین کسی از مشعشعیان بود که در سفرهای خود بر استر مینشست.

از گفته‌های او پیداست که بدران پاره نابکارهای نیز داشته است. از جمله نابکاری با پسران که دین اسلام کیفر آنرا کشتن و سوختن گفته و در کیفرهای سیدمحمد نیز دیدیم که او هم کشتن را سزای این نابکاری می‌داند.

در این زمان در خوزستان خاندان دیگری به نام رعناشیان پدید آمده بود که از جانب پادشاهان صفوی حکمرانی بخش شرقی آن را داشتند (چنانکه داستان ایشان را جداگانه خواهیم سرود). یکی از ایشان خلیل اللّه نام را با سید بدران جنگ‌هایی رفت. سپس چون خلیل اللّه از شاه نیز فرمان نپذیرفته خراج نمی‌فرستاد شاه امرای کهکیلویه را با سید بدران به جنگ او فرستاده دزفول گرد فروگرفتند لیکن در این اثناء خبر مرگ شاه اسماعیل رسیده ناگزیر شدند دست از