آنجا نیز ویرانی بسیار کرده بارگاه امام علی بن ابیطالب را بکند و محجر آن را بسوخت تا شش ماه که در آنجا درنگ داشت کسان او بارگاه را مطبخ کردند بدین عذر که امام علی خدا بود و خدا هرگز نمیمیرد. سپس روانه بغداد گشته در راه کاروان حاجیان را زده همگی را بکشت و مالهای ایشان را تاراج کرد. و چون به بیرون بغداد رسید نه روز در آنجا درنگ کرده آنچه گزند و آزار بود از کشتار و تاراج و ویرانی دریغ ننمود و چون شنید که جهانشاه لشکری بیاری بغدادیان فرستاده است آنجا را رها کرده به هویزه بازگشت.
سپس آهنگ کهکیلویه کرده دژ بهبهان را که پیر بوداغ در آنجا بود گرد فروگرفت چنانکه گفتیم پیر بوداغ به تعصب شیعیان در کار مشعشعیان سهلانگاری داشت و نمیخواست با آنان جنگ روبرو کند و این بود تیراندازانی را برانگیخت که مولی علی را به هنگامی که در رود کردستان[۱] به عادت روزانه تناشویی میکرد آماج تیر کرده بکشتند و مردم را از دست سیاهکاری هاری او رها کردند سیدمحمد نیز آسوده شده و دوباره رشته حکمرانی را بدست آورد. و این در سال ۸۶۱ بود.[۲]