که همه بنه و بارگاه را بجای گذارده به سمت هویزه فرار نمود در این میان ناگهان قورخانه آتش کشیده گروهی را از مردم شوشتر که در آن پیرامون بودند بسوخت. نویسنده تذکره سیزده تن از سرشناسان آنان را نام میبرد.
در این هنگام علیقلی خان برادرزاده نادر بنام عادلشاه یا علیشاه بر تخت شاهی نشسته بود. او برای مولا مطلب خان فرمان والیگری فرستاد و بدینسان والیگری عربستان بار دیگر بنیاد یافته و خاندان مشعشع را آب رفته به جوی بازآمد. ولی مولا مطلب را آن توانائی نبود که اعراب را بر سر جای خود بنشاند چنانکه در سال ۱۱۶۱ که لشکر بر سر آلکثیر برده بود که آنان را گوشمال دهد در جنگی که در سرخکان در نزدیکی شوشتر روی داد آلکثیر چیره درآمدند و مولا مطلّب شکست سختی خورده به هویزه بازگشت و آلکثیر را از این فیروزی دلیری فزون گردیده همه پیرامونهای شوشتر و دزفول را میدان حکمرانی و خودسری خویش ساختند.
بار دیگر در سال ۱۱۶۵ مولا مطلّب به سرکوبی آلکثیر برخاست و به همدستی آل سلطان آهنگ تاخت و جنگ آن طایفه نمود. آلکثیر در این هنگام به دشمنی عباسقلی خان حاکم دزفول برخاسته آن شهر را گرد فروگرفته بودند و چون از آهنگ مولا مطلّب آگاهی یافتند دست از محاصره برداشته به پیشواز دشمن شتافتند دو لشکر در کنار رود کرخه بهم رسیده روبروی یکدیگر لشکرگاه ساختند و چهار ماه در کشاکش و زدوخورد بودند و بدینسان کشتها پایمال و آبادیها ویران میگردید و سرانجام چون هیچیک چیرگی نتوانستند دست از جنگ برداشته هر دستهای بجای خود بازگشت.