دیگر کتابها پیاپی میخوانیم که لشکر از کهکیلویه و لرستان به سرکوبی اعراب خوزستان فرستاده شده ولی هرگز نتیجهای از این لشکرکشیها نمییابیم و همیشه اعراب را در تاخت و چپاول میبینیم.
در همین زمان فرمانروایی سید عبداللّه بود که بصره که سید فرجاللّه آن را گشاده بود بیجنگ و کشاکش بار دیگر بدست عثمانیان افتاد. در کتاب سیدعلی که سوادهای فرمانهای پادشاهان صفوی را درباره خود و پدرش آورده در یک فرمانی خطاب به سیدعلی از دربار مینویسد بصره که ما از دست مانع درآوردهایم بنام امانت نگاه میداریم که بهنگام خود به دولت عثمانی واگذار نمائیم. گویا مدت این امانتداری بیش از چند سال نبوده و بار دیگر آن شهر را به عثمانیان واگذاردهاند.
به سخن خود بازگردیم: چنانکه گفتیم از سال ۱۱۱۲ سیدعلی در هویزه در بند بود تا در سال ۱۱۲۰ در نتیجه نامهای که به دربار نوشته درخواست و لابه نموده بود او را از بند رها کرده و شرط نمودند که در خوزستان نمانده به مشهد برود. ولی او درخواست سفر حج نموده و سال ۱۱۲۲ روانه مکه و مدینه گردید و چون از آن سفر بازگشت در عراق و بصره میزیست تا در سال ۱۱۲۴ و ۱۱۲۵ در خوزستان شورشهای بسیاری رویداده کار به جنگ خونریزی کشید. در این شورشها دست او در کار بود و در نتیجه آنها سید عبداللّه خان را دستگیر کرده بند نمودند و اختیار بدست سیدعلی افتاد ولی چون این خبر به دربار صفوی رسید عوض خان نامی را روانه عربستان گردانیده سامان این کارها را به اختیار او سپردند و او چون به خوزستان رسید سید عبداللّه را بار دیگر در والیگری استوار ساخت سیدعلی نیز در