یکی از کارهای سیدعلی که خردمندی و نیکمردی او را میرساند آنکه پس از درآمدن او به هویزه فرجاللّه ننشسته به همدستی شیخ مانع اعراب را شورانیده سیدعلی را آرام نمیگزاردند و سپس چون نومید شدند به عراق رفته فرجاللّه نزد مانع میزیست. سیدعلی نامهای به دربار صفوی نوشت که بودن فرجاللّه نزد مانع کار ستودهای نیست و خواستار شد که شاه گناه او را ببخشیده و اجازه بدهد که به خوزستان بیاید نیز راه گذرانی برای او قرار بدهد. شاه این خواهش او را پذیرفته سید فرجاللّه را بخشید و حقوق سالانه برای او قرار داد.
با این همه نیکیهای سیدعلی والیگری او بیش از هشت ماه کمابیش نبود و در آخرهای همان سال ۱۱۱۲ عبداللّه خان نامی از اصفهان رسیده او را گرفته در دز هویزه بند نمود و والیگری را بار دیگر به فرجاللّه داد.
سید عبداللّهخان
سید فرجاللّه چون بار دوم والیگری یافت پس از دیری پسر خود سید عبداللّه را به اصفهان فرستاده از دربار خواستار گردید که والیگری را به آن پسر وی بسپارند. شاه این خواهش او را پذیرفته در سال ۱۱۱۴ فرمان والیگری بنام سید عبداللّه نوشت. ولی چون او از اصفهان بیرون آمده روانه هویزه شد و خبر به فرجاللّه رسید از کرده پشیمان شده به بیرون رفتن والیگری از دست خود رضایت نداد و این بود که چون سید عبداللّه به هویزه رسید فرجاللّه با او سردی مینمود و سرانجام کار به کشاکش و جنگ میانه پدر و پسر انجامیده فرجاللّه در این جنگ زخمها برداشت و سپاه او پراکنده گردید با این همه بار دیگر سپاهی