مواحدت روز بروز بر مملکتین عاید خواهد شد و چون درین اوقات فیروزی علامات بمسامع اولیای حضرت بهیه رسید که امنای آن دولت لشکرهای جرار بممالک روس کشیده و برخی از ولایات آنجا را بقهر و غلبه متصرف گردیدهاند از استماع این خبر بهجت اثر خاطر مهرپرور باقصیالغایه مسرور و مستبشر شد و بمقتضای مودت جانبین صورت این معنی بر صحیفهٔ ضمیر نقشپذیر آمد که غرض کارفرمایان آن دولت ازین لشکرکشی و دشمن کشی ادای شرایط دوستی با این طرف بوده است و اگرچه از طرف کارگزاران آن دولت نوید این فتح نامدار به اولیای دولت جاوید اقرار و اظهار نشده بود لیکن تقدیم مراسم تهنیت را بترسیم این صحیفةالوداد پرداخت و روانهٔ دربار شوکتمدار ساخت بحمدالله والمنه چنانکه از آن طرف لازمهٔ قتل و غارت دربارهٔ دشمنان دولتین بعمل آمد درین ایام ظفر فرجام که اشپخدر سردار لشکر روس غافل از آنکه سر خود را بر سودای تعرض خواهد نهاد با گروهی انبوه از طرف خشکی و جمعیتی بینهایت نیز با کشتیها از روی آب آهنگ ستیز و از جانب بحر و بر آتش شور و شر تیز کردند ازین طرف نیز دلاوران ضرغام صولت بسان سیل دمان و قضای ناگهان بجانب ایشان روان گردید و از حصول تلاقی که رایت جدال افراخته و آتش قتال افروخته بر ساحل بحر نهری از خون روان و بر روی هامون از کشتهها پشتها نمایان اشپخدر با گروه بی حد و مر عرض تیغ آبدار مبارزان شیر شکار و جمعی کثیر نیز گرفتار قید اسار و بقیةالسیف قرین خذلان و خسار از روی بحر پی سپر طریق فرار گشتند و بغیر معدودی از ایشان که راه گریز بریشان بسته و محافظت جان را در حصار گنجه و تفلیس نشستهاند دیگر نشانی از ایشان درین حدود و سامان نیست و نظر باینکه عساکر منصورهٔ آن دولت حال نیز در ولایات روس متوقف و مترصد ستیز و آویزند و مبارزان خصم انداز ازین طرف نیز درین سرحدات با تیغهای آخته رایت کینهجویی افراختهاند سزاوار آنست که اولیای آن دولت در تتمیم عزیمتی که تصمیم خاطر کردهاند کوشیده کار دشمنان را ساخته و خاطر از مهم ایشان پرداخته دارند و هرگونه امری که انجام آنرا در عهدهٔ اهتمام کارپردازان این دولت جاوید فرجام مناسب دانند رجوع فرمایند که از این طرف بهیچ وجه مانع و عایقی در شروع بکار پیکار نیست و چون این معنی نیز سامعه افروز اولیای این حضرت گردید که درین اوقات که کارگزاران آن شوکت رایت عزیمت بولایات روس افراشته و ایشان را از تعرض سرحدات ممالک ایران ممنوع داشته بودند جواب ایشان بوده است که ممالک گنجه و گرجستان را از اولاد ارکلی خان والی گرجستان و جواد خان حاکم گنجه خریده و بدان جهت معترض گردیدهاند اولا اینکه معاملهٔ طایفهٔ مزبوره خلاف واقع و محض تهمت و مخالف رای و رویتست و بر فرض وقوع بر هر صاحب بصیرت ببدیههٔ عقل روشن و مبرهن است که مبایعهٔ ملک با مالک است نه با زارع و دشتبان و اختیار گله با صاحب است نه با شبان و