ساخته میخواستند از هر راهی باشد پیش از رسیدن عینالدوله و سپهدار به شهر دست یابند و چون بیش از همه ستارخان را مایه شورش میشناختند بیش از همه باو میپرداختند و اینست با همه خستگی از جنگ دیروزی امروز را نیز بجنگ برخاستند.
امروز نیز سواره و سرباز را بچند دسته کرده از راههای بسیار بسوی امیرخیز پیش رفتند تا انجمن حقیقت را گرد فروگیرند و یک توپ را نیز همراه بردند. در آغاز تاخت شلیک نمیکردند ولی چون پیش رفتند بشلیک پرداختند، و نخست توپی بمسجد ایریلو که یکی از سنگرهای مجاهدان بود بستند. گلوله توپ در مسجد ترکیده مجاهدان تاب ایستادن نیاوردند، و چون از آنجا بیرون آمدند دستهای از سواران که بستر خشک رودخانه را گرفته و آمده بودند، آنرا سنگر گرفتند. در اینهنگام جنگ با سختی آغاز شده سواران و سربازان که از هر سوی پیش آمده و خود را تا نزدیکی انجمن رسانیده بودند همگی بشلبک پرداختند و توپها غریدن گرفت. ستارخان دستور داد با توب دیوار مسجد را از پشت بشکافتند و مجاهدان به گلولهباران پرداخته دستهای از سواران را در آنجا از پا انداختند. امروز از سوی مغازههای مجیدالملک و عالیقاپو و از بالای خیابان نیز جنگ پیش میرفت و از هر گوشه آوای تفنگ و غرش توپ برمیخاست. ولی سختترین جنگ در امیرخیز روی میداد و دولتیان امیدوار میبودند اگر دیروز توب ستارخان را گرفتهاند امروز خود او را گرفته یا خواهند کشت. این بود از سه سو گرد انجمن حقیقت را گرفته با سختی جنگ میکردند و با آنکه از سوار و سرباز پیاپی کشته میشد پروا نمینمودند. امروز نیز چند بمبی ترکیده در هربار کسانی را از دولتیان نابود ساخت. امروز هم حسینخان با دسته خود بیاری ستارخان شتافت و دلیرانه از پل گذشته در کوچه توتلوخ خانهای را سنگر نموده پشت سر سواران را گرفت و گزند بسیاری بایشان رسانید. تا غروب گیر و دار برپا بود تا سواران شکست یافته بجای خویش بازگشتند.
اما در خیابان خود رحیمخان با دسته انبوهی از سواره با یک توپ از بالای خیابان پیش رفتند. تا پسین جنگ سختی برپا میبود تا رحیمخان نومید گشته بازگردید. همچنان از دروازه باغمیشه و سوی عالی قاپو میدان کارزار گرم میبود و در اینجا نیز کاری از پیش نرفته دولتیان تهیدست بازگردیدند. امروز در این جنگ میرهاشمخان خیابانی و مشهدی محمدصادق چرندابی با دستههای خود دلیری بسیار نمودند.
بنوشته بلوای تبریز امروز تا دویست و چهل و دو کس از دولتیان نابود گردید. ولی از مجاهدان شش تن کشته و پنج تن زخمی شد.
این دو جنگ نتیجه آنرا داد که از یکسو دولتیان بناتوانی خود پی برده، این دانستند که باید رسیدن عینالدوله و سپهدار را بیوسند. از یکسو نیز با همان اندازه نیروی خود را دانسته باستواری دل افزودند و همین ایستادگی دو روزه بسیاری را واداشت