برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

در این هنگام دنباله قانون اساسی نیز در مجلس بپایان رسید. یک قانونی که آنهمه کشاکش بر سرش رفته، و آنهمه امیدها بآن بسته می بود انجام یافت و روز پانزدهم مهر (۲۹ شعبان) دارالشوری تلگراف پایین را بشهرها فرستاد:

بحمدالله والمنه ضمیمه قانون اساسی که سعادت و سلامت ایرانرا پایه و مایه و حافظ بیضهٔ اسلام و حامی حوزهٔ دین قدیم و مروج احکام شربعت غرای محمدی است و استحصال ترقی مملکت و استحکام استقلال دولت و استقرار حقوق ملت منحصرا در روی این اساس مقدس استوار خواهد شد امروز که بحساب شمسی روز اول سال دوم افتتاح مجلس شورای ملی ایران است بحسن تصادفی که از جمله علایم غیبی است که توجه اعلای این اساس مقدس است به صحهٔ مبارکه اعلی حضرت قوی شوکت اقدس همایون شاهنشاهی خلدالله ملکه و سلطانه موشح گردید جا دارد عموم ملت از صمیم قلب شکرانه این موهبت عظمی و حسن استقبال این مراتب آزادی را در رفع اغراض شخصی و متابعت تامه بقوانین مملکتی قرار داده خود را شایسته و سزاوار این چنین عطیه مقدسه معرفی کنند. (شورای ملی)

انجمنهای ایالتی اکنون بآذربایجان باز میگردم. در این یکماه (از نیمه شهریور تا نیمه مهر ماه) در آنجا نیز داستانهایی رخ میداد. سپاه عثمانی همچنان در خاک ایران می نشست و کردان در پیرامون ارومی همچنان بیدادگری می‌نمودند. اقبال‌السلطنه همچنان سرکشی می نمود و دسته‌های انبوهی از مردان او بدیه‌های خوی ریخته هر زمان آبادی دیگری را تاراج میکردند. اسماعیل آقا، یا بگفته کردان سیمکو، نیز بسرکشی برخاسته در پیرامون های سلماس بتاخت و تاز می‌پرداخت. در همان هنگام در خود تبریز نیز کارهایی می‌رفت.

اگر چه در میان اینها داستان خوی از همه بزرگتر است، ولی چون بسخن درازی نیاز میدارد نخست از تبریز گفتگو کرده سپس بآن داستان خواهیم آغاز کرد.

در تبریز در اینهنگام آرامش می‌بود. فرمانفرما دلبستگی به

۲۴۷