برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۳۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نشد: یکی بردن آبروی خودشان، دیگری باز کردن زبان بدگویان بمشروطه و مجلس.

در نامه‌ای که محرر حاجی شیخ فضل‌الله بپسر او در نجف در این باره نوشته چنین میگوید: «بعد از اینکه به برکات امام عصر صلوات الله علیه دفعة مقاصد اسلامی حضرت خداوندگار اعظم آقا ارواحنافداه حاصل گردید و حضرت حجج و مجلس امضا نمودند ... بعد از تحصیل این نوشته که هزار مرتبه زحمت تحصیل آن زیادتر بود از تحصیل نوشته و دستخط مشروطه گرفتن از شاه بود دیگر رأی مبارک حضرت آقا ارواحنافداه بر این قرار گرفت که با همه همراهان بشهر تشریف فرما شوند».

اینان آن پرسش و پاسخ را چاپ و پراکنده کردند. سپس پیکره ها از روی آنها برداشته بهمه جا فرستادند و ما اینک پیکره آنها را می آوریم. (پ ۵۹ و پ ۶۰)

پیمان ۱۹۰۷ در میان روس و انگلیس چنانکه گفتم کشته شدن اتابک، یک سنگ بزرگی را از سر راه پیشرفت مشروطه برداشت، و امید میرفت که از آن پس پیشرفت بهتر و تند تر باشد. ولی جای افسوسست که در همان روزها یک سنگ بزرگ دیگری در سر راه آن پدیدار گردید، و آن پیمان ۱۹۰۷ دو دولت روس و انگلیس بود که همان روزها در روزنامه‌هاشان پراکنده گردید. از دیرگاه گفتگوی این پیمان در میان دو دولت میرفت، و روزنامه هاشان آگاهی از آن میدادند، و روزنامه حبل‌المتین کلکته نیز گفتار ها نوشته، از بیمیکه از رهگذر آن بایران میرفت، سخن میراند، تا در اینهنگام بپایان رسید و روز سی و یکم اوت (هشتم شهریور و همانروزی که اتابک کشته گردید) در پترسبورگ بدستینه نمایندگان دو دولت رسید.

تاریخچه این پیمان آنست که دولتهای روس و انگلیس در ایران همیشه با یکدیگر همچشمی داشتند. در زمان مظفرالدینشاه و ناصرالدین

شاه هر یکی از اینان می‌کوشید بیشتر از دیگری در ایران «امتیاز» بدست

۲۳۶