برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

قلیج‌آقا با شمشیر آخته‌ای بدست، سوار اسب گردیده، یکدسته از مجاهدان را بدنبال خود انداخته با موزیک ببازار آمدند، و کشته شدن دشمن مشروطه را آگاهی دادند. بازاریان بشادمانی چراغها را روشن گردانیدند. از آنسوی درباره عباس آقا، چون در روزهای نخست که بودنش دانسته بود بکاری بر نخاستند، ولی سپس که دانسته شد آذربایجانی و خود از مجاهدان می‌بوده به بسیج یک ختم با شکوهی پرداختند، و روز آدینه بیست و هشتم شهریور (۱۱ شعبان) در مسجد میدان مقصودیه ختم گزاردند. آنروز از همه کویها مردم دسته دسته می‌آمدند و باز می‌گشتند. مجاهدان صف بصف با موزیک و بیرق در آمد و شد می‌بودند. فردا شنبه تا نیمروز نیز بر پا می‌بود، و چون هنگام برچیدن ختم رسید میرزا غفار زنوزی که از مجاهدان قفقاز شمرده میشد بیک گفتار شیوا و هناینده‌ای بترکی و فارسی پرداخت، و شعرهای بجایی خواند و دلهای همه را بتکان آورد، و در پایان چنین گفت: «بیایید ای برادران در صفات مجاهدی تأسی باین جوان مرحوم کرده خائنین بیدین را از صفحه مقدسه وطن عزیز پاک کنیم»

سپس بشعرهای ترکی پرداخت:

  آرقاداشلار قان توکون تاجوشه کلسون کاینات ثابت اولسون تا جهانه بزد کی عزم و ثبات  
  ذلته عمده مر جحدور شرفلی بر ممات ملته لازم دکلدور بیله افسرده حیات  
  ظلم و استبداد دوری درد و یأس ایا میدر آرقاداشلار قان توکون قان تو کمکون ایامیدر  

چنین ختم باشکوه بزرگی تا آنروز کمتر دیده شده بود.

بیرون آمدن بست‌نشینان کشته شدن اتابک نتیجه‌های بسیاری را در پی داشت، و یکی از آنها کناره‌گیری صنیع‌الدوله رئیس مجلس بود. اینمرد ایران‌خواه و دلسوز میبود ولی چنانکه رفتارش نشانداد، با جنبش توده انبوه که معنی درست مشروطه همینست همراهی نمی توانست، و از اینرو بمشروطه دلخوشی

۲۳۲