برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۳۷۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

ده یا دوازده تن از شناختگان و توانگران دست بهم میدادند و سرمایه‌ای از خودشان و از دیگران گرد آورده و دبستانی برای آن بنیاد می نهادند که ماهانهٔ آموزگاران و دیگر دررفت‌ها را میپرداختند و از هر باره نگهداری و راهبری مینمودند. از اینگونه دبستانها بسیار بنیاد یافت و در هر یکی شاگردان فراوان گرد آمدند.

چنانکه گفته‌ایم مردم از سادگی ارج بیش از اندازه بآنها داده و امیدهای بیجا بدرس خواندن جوانان میبستند. در اینجا هم در پایان سال، در هر دبستانی جشن باشکوهی میگرفتند که انبوهی از پیشروان آزادی و سران اداره ها و دیگران را میخواندند، و پس از نمایشهابی از سرود و موزیک و سخنگویی و مانند اینها، پولهایی بنام «اعانه» از باشندگان میگرفتند.

مردم بدلخواه و شادی پول میدادند، و چه بسا در یک جشن دررفت یکساله دبستان گرد می‌آمد. روزی در نشستی من نیز بودم، و در یک ساعت هزار و دویست تومان پول پرداخته شد.

باید یک نمونه‌ای از دلبستگی مردم به نیکی توده و پیشرفت کشور این پول‌دادن را گرفت. در تبریز بسیاری از توانگران، بویژه بازرگانان تو گفتیی خود را وامدار میشماردند که با دبستان و اینگونه بنیادها همدستی نمایند، و خود پیشدستی کرده پول می‌پرداختند.

یکی از کسانیکه در اینگونه دهشها همیشه پیشگام بودی و میباید در اینجا یادش کنیم شادروان حاجی شیخ علی اکبر اهرابی است. این نیکمرد که خود از فهم و خرد و آگاهی بهرهٔ شایانی می‌داشت کمتر جای پول دادن بودی که در آن همراهی ننمودی.

ما در این تاریخ بارها یاد بازرگانان آذربایجان کرده‌ایم. اینان در پیشرفت مشروطه بیش از دیگران کار میکردند. زیرا هم با پول و هم با کوشش و جانفشانی در آن پا میداشتند.

در آن روز های آزمایش کسانی از اینان توانایی بسیاری از خود نشان میدادند. بدینسان که در نشست‌ها و سکالش‌ها بوده و با اندیشه همراهی می‌نمودند، و چون نیاز میافتاد پول پرداختن دریغ نمیداشتند،

۳۶۹