برگه:TarikhMashrouteh.pdf/۱۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

همه این کارها و کینه‌ها و باورها در آذربایجان بیشتر از سایر جاها بودی. نمایشهای محرمی تبریز که من خود بدیده دیده‌ام – از دسته بستن، و سر شکستن، و زنجیر زدن، و سینه کوفتن، و حجله آراستن، و عرب شدن، و زینب گردیدن و مانند اینها – خود داستان درازیست و برای باز نمودن آن بسخن بسیاری نیاز است. در اینجا بیش از سه یک سال با این کارها گذشتی.

در نهم ربیع‌الاول، گذشته از بدیهای دیگر یکرفتار شگفتی در اینجا بودی، و آن اینکه مردم یکدیگر را خیسانیدندی. آنروز هر کس یارستی آب بروی دیگری بریزد و سراپایش را تر گرداند. یکی که از کوچه می‌گذشتی دیگری از پشت بام یک دیگ آب بسر او ریختی، یا از جلو با جام آب برویش پاشیدی. کسانی دسته شدندی و نزدیک جویی یا حوضی ایستادندی و رهگذران را گرفته و بآب انداختندی. طلبه‌ها مدرسه‌ها را فرش گسترده و بجشن و شادی برخاستندی و کسانی فرستاده و توانگران را از خانه‌هاشان کشیده و بآنجا بردندی و پول از آنان گرفتندی و یا بحوض انداختندی. دانسته نیست این رفتار از کجا پیدا شده بوده.

درویشان «تبرایی»، که در زمان صفویان پدید آمده و بجلواسب وزیران و امیران افتاده، و یا در میان مردم بسر پا ایستاده، زبان ببدگوییها از مردان تاریخی آغاز اسلام باز کردندی، تا این زمان بازمانده و هنوز کسانی از آنان بنام «لعنتچی» در بازارها دیده شدندی.

آذربایجان که بکردستان پیوسته و یک بخشی هم از آن کردنشین میباشد، این کارها در آن یک زیان بزرگ دیگری در برداشتی و آن فزونی کینه کردان سنی بودی.

این داستان سنی و شیعی است. گذشته از این یک گرفتاری دیگری بنام شیخی و متشرع و کریمخانی در میان بودی. در زمان فتحعلیشاه شیخ احمد احسایی یکی از مجتهدان عراق میبوده و در ایران و دیگر جاها شاگردان بسیار میداشته. او بیکرشته سخنان نوینی برخاسته و دیگر مجتهدان با وی دشمنی نموده و او را بیدین خوانده‌اند، و نتیجه آن گردیده

که در میان ایرانیان دو تیرگی پیدا شده. یک دسته پیروی از شیخ نموده

۱۸۱