میدانستند. در هر جای ایران کسانی بودند که آشکارا از انتساب ببیگانه فخر میکردند و آنرا باعث رونق و پیشرفت کار خود میدانستند.
یکی از مظاهر این سرشکستگی این بود که هر وقت میخواستند قدمی در اصلاح بردارند از یکی از کشورهای بیگانه مستشار میآوردند. اما حق نداشتند از هر کشوری که میخواهند مستشار بگیرند و از کشوری میآوردند که همسایگان با موافقت یک دیگر معین میکردند.
این اصول باعث شده بود که همهٔ مظاهر استقلال کشور از ارتش گرفته تا اقتصاد و دادگستری و امنیت داخلی و شهربانی و پست و تلگراف و گمرک در دست بیگانگان بود که گاهی هم عنوان وزیر بایشان میدادند. پیداست که این مستشاران مصلحت ایران را رعایت نمیکردند زیرا در کار خود اندک آزادی نداشتند و اگر در کاری پیشاپیش اجازه نگرفته بودند بهرگونه مانع برمیخوردند. چنانکه مرگان شوستر مستشار معروف مالیهٔ ایران که گستاخی کرده و خواسته بود مالیات پسافتادهٔ یکی از تحتالحمایگان بیگانه را وصول کند ناچار شد در برابر تهدید کارگزاران روس و رسیدن سپاهیان روسیه بینگی امام بیرون دروازهٔ تهران از ایران برود.
ناگوارترین مرحلهٔ این مداخلات اینست که مدتهای مدید ببهانهٔ امنیت و پاسبانی از اتباع خود و حفظ منافع ایشان لشکریان بیگانه در ولایات و شهرهای ایران بودهاند و چنانکه پیش ازین اشاره رفت در شهرهای مختلف حوادث ناگواری پیش آوردهاند و کسانی را که معلوم نیست چه گناهی داشتهاند بیآنکه محاکمه بکنند تنها بفرمان و فتوای افسری یا کنسولی یا مأمور دیگری روز روشن بدار زدهاند و اینگونه کارها راحتی در مستعمرات خود نمیکردند و در آنجا اگر میخواستند کسی را نابود کنند برای حفظ ظاهر محاکمهگونهای میکردهاند.
یکی از مظاهر مداخلات بیگانگان در جزییات امور اقتصادی این بود که در برخی از مراکز اقتصاد کشور مردی را که هیچ برتری نژادی و موروثی و اکتسابی و عملی نداشت عنوان تاجرباشی میدادند تا واسطهٔ داد و ستدهای ایشان باشد و وی بمنتهی درجه مغرور بود چنانکه در خیابانها که درشکه میتاخت درشکهچی او خود را بالاتر از آن میدانست که رعایت مردم رهگذر را بکند و خبردار یگوید زیرا اگر کسی آسیبی میدید بازخواستی در میان نبود؛ یعنی یکی از مظاهر بسیار زنندهٔ این مداخلات و ناتوانی دولتهای ایران در برابر بیگانگان اینست که در جنگ جهانی اول که متفقین یعنی روسیه و انگلستان و فرانسه با متحدین آلمان و اتریش و عثمانی در زد و خورد بودند و هر دو ایران را نیز میدان جنگ کرده بودند با آنکه ایران اعلان بیطرفی کرده بود افسران سوئدی که برای تعلیم ژاندارمری آمده بودند هواخواه آلمانها و متحدین بودند و با افراد ایرانی و اسلحهٔ ایرانی و بودجهای که از خزانهٔ ایران میگرفتند حتی در نزدیکی تهران با سپاهیان متفقین جنگ کردند و عدهای از سیاستمداران برای پیوستن بکارگزاران آلمان از تهران رفتند و بایشان مهاجرین گفتند. در جنوب ایران نیز کارگزاران مستعمرات انگلستان عدهای از ایرانیان را بنام پلیس جنوب مسلح و مزدور کردند.