تری النّرروع تحتها میاهها | تجری و اعلاها الثّمار تجتنی | |||||
مشرفة العلیا علی البحر تری | سفینة اذا جری او ارتسی | |||||
کأنّما جنّات عدن نقلت | الی ذراها بهجة لمن دنا | |||||
فطرتها السّندس فی خضرتها | نمنمها نور ربیع و وشی | |||||
و طیرها تعزف فی أغصانها | کأنّها روض جنان فی سبا |
هرگز درو ماران کشنده و کژدم و شیر و ببر و سباع و حشرات موذیه نباشد چون ماران سجستان و هندوستان و کژدم نصیبین وقاشان و جاشک و موقان و ملخهای عسکر و رتیلا و کیک اردبیل و سباع عرب و تمساح مصر و کوسۀ بصره و قحط شام و گرمای عمان و سیراف و اهواز، و اجماع اهل عالمست که برای مقام متجمّل را مثل طبرستان طرفی در همۀ دنیا نیست، مباحات از هیزم و میوهها و نیها و حشایش و ادویۀ دشت و کوه و کانهای گوگرد و زاج و سنگ سرمه، و ببسیار جایگاه معادن زر و سیم که درویش را سبب منفعت است و تعیّش و توانگر را تجارت و منال، و انواع طرایف کتّانی و پنبۀ و قز و صوف و کوردینها [۱]بر اصناف مختلف زرّین و پشمین که شرق و غرب عالم از آنجا برند.
و یزدادی آورده است که در عهد اوّل برای اطلس و نسیج و عتّابی بیش بها و انواع دیباجبهایی[۲] و سقلاطون مرتفع و شراب گرانقیمت و کافوری که ورای آن نباشد بنیکویی و خوبی و بردهای ابریشمین و پشمین و باریک و أنماط ستبر از جهرمی و قالیهای و محفوری و آبگینههای بغدادی و حصیرهای عبّادانی بطبرستان آمدند و از آنجا باقصی بلاد دنیا جلب کرده که در همۀ آفاق مثل آنکه آنجا یافتند نبود، و بازار متاع سقسین و بلغار تا بعهد ما آمل بود و مردم از عراق و شام و خراسان و حدود هندوستان بطلب متاع ایشان بآمل آمدندی و بازرگانی مردم طبرستان ببلغار و سقسین