باب سيوم
در خصايص و عجايب طبرستان
از قديم الأيّام هميشه طبرستان اكاسره و جبابره را پناه و كهف و ملجأ و معقل بود از حصانت و امتناع و توعّر مضايق، و مانند خزانۀ كه كنوز و ذخاير آنجا فرستادندى، و هرجهاندارى كه دشمن برو غالب شدى و بر روى زمين ديگر اقاليم مقام نتوانستى فرمود براى امن بدين زمين آمدى و از مكايد دشمن فارغ بودى، و مملكتى منفرد بود و پادشاه يكى، و اهل طبرستان را بهيچ چيز كه از ديگر ولايت آورند حاجتمندى نبود، هرچه در معمورۀ دنيا موجود باشد براى تعيّش درو حاصل و چندان گياهتر و تازه در كلّ فصول و اوان و آبهاى صافى خوشگوار و انواع نانهاى پاكيزه از گندم و برنج و جاورس و الوان گوشتها و طيور و وحوش خلاف آنچه بديگر ولايات باشد و طعامهاى لذيذ و شرابهاى مروّق از زرد و سرخ و سپيد ملوّن چون شنبليد و لعل و گلاب و بصفا و رقّت چون اشك عاشقان و نشاطآور چون وصل معشوق و كم غائله چون صحبت مصلحان و بسيار قوّت و منفعت، بىصداع خمار و خوشبوى چون مشك اذفر، و زمستان طبرستان چون خريف ديگر مواضع و تابستان همچون ربيع و جمله زمين او رياض و حدايق كه چشم الاّ بر سبزه نيفتد، شهرها و رستاقها بيكديگر متّصل، ينابيع و قنيات از سنگ آبها بر سر سنگ ريزه روان، كوه و دشت و دريا مجموع، هواى او بر مهبّ شمال معتدل و نرم الاّ آنست كه بسبب قرب دريا و بسيارى آبگير ميغ وغيم در بعضى اوقات بيشتر از آن باشد كه بديگر ولايت
و ابو عبد الرّحمن محمّد بن الحسن بن عبد الحميد اللّمراسكى القاضى حكايت كرد.