پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

امتثال نمودند و او را گسیل کرده، چون بحضرت رسید در حقّ او شفقت پادشاهانه و الطاف خسروانه تقدیم داشت و پیوسته در خدمت ملازمت نمود تا منوچهر پیش اصفهبد بندگیها نبشت و حال پسر عرض داشت، بعد مدّتی اصفهبد با حرب را اقطاع داد و با تشریف و دلداری با پیش پدر فرستاد و پدر برادر را که از او کهتر بود......۱ نام ولیعهدی داده بود و او را از آن غیرت و حسد و دیوانگی طبیعی و بی‌التفاتی پدر طاقت نبود و بدبخت ندانست که کارهای عالم بمقادیر آسمانی تعلّق دارد و ملک خدایراست تبارک و تعالی و برای روزی چند پادشاهی سنگی دو بخون۲ ریختن اقدام نباید نمود، خاصّه پدر که ولی‌نعمت بحقیقت و مخدوم مطلق باشد و او بیچاره از صلب او بمجرای بول بیرون آمده، شقاوت دنیا و آخرت بهم پیوست و دناءت همّت و قلّت شرم و مروّت و خبث عقیدت با آن یار شد تا شبی از شبهای رمضان پیش پدر آمد و گفت برادر ولیعهد را امشب مهمان خواهم کرد و آن دو برادر دیگر را بطفیل او بخانه بر دو آن شب برادران را تا دیرگاهی بخانه داشت و هرساعت نو مهمانی پیش میآورد تا پدر صورت کرده باشد که برادران چون از ضیافت فارغ شوند هرکس بقصر و سرای خویش بازشوند، آن حرامزادۀ نامسلمان جملۀ برادران را سر بفرمود برید و بامداد بزودتر بسرای پدر آمد بکهرود، پدر از سرای بگرمابه شد و بیرون آمد و ببالش فرونشست و امیر همام پریم و دابو پیش او زانو زدند بنشسته، با حرب درآمد و آهسته از پس قفای پدر برآمد و گرز را از آستین بیرون کرد و بهر دو دست بر سر پدر چنان بزد که بر جای جان بداد، غلامی شمشیر آورد که او را بزند غلامان او در حال آن غلام را بکشتند، همام و دابو گفتند چنین کار در جهان بسیار افتاد، پدر را از اینجا برفرماید گرفت و تو با بالای سر خانه روی، او با بام خانه شد و بفرستاد برادران را سر بریده بمیدان آورد و بیفگند و در حال گفت من بفرمان شاه مازندران کردم تا مردم از بیم شاه مازندران با او خطاب نکنند و بفرستاد دروازه‌های کهرود را بفرمود بست......۳ نام را پیش شاه غازی فرستاد، اصفهبد بگجمور بود، چون قاصد او رسید در حال پیش اصفهبد بردند، گفت چون آمدی؟ گفت دولت اصفهبد


________________________________________

(۱) - جای این اسم در الف سفید است و ب و سایر نسخ از آن خالی‌اند.

(۲) - کذا در الف، سایر نسخ: سبکی بخون

(۳) - جای این اسم نیز در الف سفید است و سایر نسخ این جمله را ندارند.