پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۳۱۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

رفت و مقام ساخت تا حسن فیروزان صاحب الجیش را برگرفت و بطبرستان آورد، وشمگیر از گرگان با ساری آمد بموضعی که وله جوی گویند بحدّ ساری مصاف دادند، وشمگیر ثبات نمود و از پیش برنخاست و مزدور گیل در آن جنگ کشته آمد، خبر افتاد هم بمیانۀ این خصومت که نصر بن احمد را وفات رسید و نوح بن نصر بجای او بنشست، صاحب الجیش با وشمگیر صلح کرد و برفت و حسن فیروزان با او میشد، در میانۀ راه بخارا فرصت یافت و صاحب او مشوق نام را بغدر بکشت و رخت و بنه غارت کرد با گرگان آمد و صاحب الجیش بنوح بن نصر رسید و این جمله در سنۀ احدی و ثلثین و ثلثمایه بود، امیر وشمگیر ولایت طبرستان با اسپاهی نام سپرده بود و او با ری شده.


ذکر حسن بویه با وشمگیر و استیلای آل بویه در طبرستان


تا آخر رمضان سنۀ احدی و ثلثین و ثلثمایه حسن بن بویه از اصفهان بیامد، براه قزوین بدرافتاد و وشمگیر از ری بیرون شده با او مصاف داد، شیر مردی و گوری گیر بن سررزم از وشمگیر بگریختند [پیش حسن بویه شدند، وشمگیر بترسید و منهزم شد و تا بمصلّی طبرستان هیچ جای مقام نکرد و حسن بویه ابو علی الکاتب و احمد بن محمّد العمری و ابو عمرو زریزادی را بگرفت، مال وشمگیر طلب کرد و بو الحسن، مامطیری گفتند خواجۀ بود از آن وشمگیر که گنجور اسرار بود آنرا شکنجه‌ها کردند، جمله مال خویش بداد و از آن مخدوم یک جو ننمود و چون وشمگیر بآمل رسید بنمان بن الحسن را برسولی پیش حسن فیروزان فرستاد بر قرار آنکه میجام۱ نام زن ماکان را بدوده، حسن فیروزان بنمان بن الحسن را بگرفت با قلعۀ جهینه فرستاد و دیگر باره بساری آمد، وشمگیر آنجا شد و مدّتی بمحاربه مشغول بودند محمّد بن وهری و اسمعیل بن مردوچین هردو بگریختند۲] با پیش حسن فیروزان شدند، وشمگیر از مردم خود بترسید بگریخت بکهستان شد پیش اصفهبد شهریار بن شروین و از آنجا بفرستاد جمله حرم و متعلّقان را برگرفت با بخارا رفت، نوح بن نصر او را استقبال کرد و در حقّ او مراعات بسیار واجب شناخت، و اسفاهی که از اصحاب وشمگیر بود و نایب او بآمل چون بدانست که وشمگیر بگریخت از آمل با قلعۀ کهرود نقل کرد، عوام آمل بغوغای بسیار عوان


________________________________________

(۱) - ج: هیجام

(۲) - قسمت دو قلاب از الف افتاده