پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۲۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و تسعین و مأتین، بعد دو سال و اند ماه بسبب اکراهی که با ابو العبّاس داشت او را معزول کرد، بسنۀ سبع و تسعین سلاّم نام ترکی را بولایت طبرستان پدید آورد و جملۀ امرای پدر ازو مستزید شدند چون ابو صالح منصور و پارس، خواستند بر ابو العبّاس بیعت کنند و پیش او نامه و پیغام فرستادند، خواست از طبرستان بگرگان شود نزدیک پارس، هرمزد کامه صاحب تمیشه و رستم بن قارن و اصفهبد شهریار راه او بگرفتند و باز داشتند بآمل آمد و براه کجو و رویان عزم کرد که بری شود، اصفهبد شهریار بدیه انجیر۱ نزدیک آمده بدو رسید و نصیحت کرد که عصیان مبارک نباشد و جز آوارگی نبود، پادشاه بر سر شفقت آید و پشیمان گردد، درین سخن بودند که محمّد بن حجر برسالت از پیش احمد بن اسمعیل رسید و تشریف و استمالت آورد و بدلی قوی و املی فسیح روی ببخارا نهاد و بزرگان و اصحاب رأی دولت سامانیان گفتند و البتّه او را تعرّض نباید رسانید و مرتبه زیادت گردانید و سی هزار سوار بدو داده بعراق فرستاد، در جمادی الاولی سنۀ سبع و تسعین و مأتین سلاّم ترک بآمل رسید روز اشتاد من ماه آذر قدیم،۲ سعید بن محمّد الکاتب میگوید بر حسرت روزگار ابو العبّاس، شعر:


ما بال آمل اظلمت جنباتهالمّا ابو العبّاس ودّع آملا تذری الدّموع بکورها و رواحهادررا و تهتانا و سحّا هاطلا و بدورها و شموسها محجوبةفتخالهنّ و ما افلن اوافلا و تری اعزّهم بها متذلّلاو اجلّهم متخاشعا متضائلا یتذاکرون فیذّکرون یدا لهقد آمنت مأهولها و الآهلا فتظاهرت برکاته اذ عمّهمعدلا و زا [د] لهم ندی و فواضلا فرأوا هشیم زروعهم ذا نضرةو ضروعهم غزرا تدرّ حوافلا و غدوا و امسوا لا یراع سوامهمیتعایشون تعاطیا و تواصلا


________________________________________

(۱) - ب: الجبیر

(۲) - از اینجا تا آخر قصیدۀ عربی فقط‍ در الف هست