باستقبال آن شتافته جدالی کردند، که در نتیجه بعض سفاین ایران غرق و برخی اسیر شدند. کشتیهائی، که فرار کرده بودند، پناه به جائی بردند، که بغابوخش اردو زده بود. آتنیها در تعقیب کشتیها به خشکی درآمده با ایرانیها جنگیدند و، اگرچه آناکسیکرات[۱] سردار آتنیها کشته شد، ولی بالاخره فتح نصیب آتنیها گشت. توسیدید گوید، که جدال دریائی و برّی در یک زمان روی داد. پس از آن بقول دیودور آتنیها به کشتیهای خود نشسته به آبهای قبرس برگشتند (۴۵۰ ق. م).
صلح سیمون ۴۴۹ ق. م
سال بعد به گفتهٔ دیودور (کتاب ۱۲، بند ۴) آتنیها شهر نامی قبرس را موسوم به سالامین محاصره کردند. چون این شهر ساخلو کافی و اسلحه و آذوقهٔ وافی داشت، حملات یونانیها را دفع کرد. در این احوال طرفین متخاصمین خواهان صلح شدند. اگرچه دیودور گوید، که اردشیر بواسطهٔ شکست بغابوخش در کیلیکیّه طالب صلح بود، ولی از جریان وقایع پیداست، که آتن هم میخواست زودتر با ایران کنار بیاید، زیرا میدید، که در خارج یونان جنگ با ایران به درازا میکشد و بواسطهٔ وسائل زیاد، که در دست دولت ایران است، بالاخره از عهدهٔ ایران برنخواهدآمد و نیز اوضاع داخلی یونان اقتضا میکند، که آتن قشون خود را از خارجه بطلبد. بنابراین، از فتحی که در آبهای قبرس و کیلیکیّه نصیب آن دولت شده بود، استفاده کرده یکی از رجال بزرگ خود کالّیاس پسر هیپپونیکوس[۲] را به دربار شوش فرستاد، تا عهدی بین دولتین منعقد کند. سفیر مزبور قراری با ایران داد، که به عهد کالّیاس موسوم است و صلحی، که بر اثر آن بین ایران و آتن برقرار شد، معروف است به صلح سیمون. شرائط این معاهده بقول دیودور (کتاب ۱۲، بند ۴) چنین بوده: آتن جزیرهٔ قبرس را به ایران واگذارد و متعهد شد، که آتنیها هیچگاه با اسلحه در متصرّفات شاه اردشیر داخل نشوند. از طرف دیگر اردشیر قبول کرد، که تمام شهرهای یونانی در آسیا موافق قوانین خودشان اداره شوند و ولات پارس با لشکرشان دورتر از سه روز راه بطرف دریا نروند (یعنی لشکر آنها باید به مسافت سه روز راه از دریای بحر الجزائر اردو زند) و هیچ کشتی پارسی