مذکور همواره کاستهاند، چنانکه چهار قرن و نیم بعد از هرودوت پنج میلیون دو میلیون شده و تقریبا دو قرن بعد تربیک میلیون رسیده.
قسمت سیزدهم جهات عدم بهرهمندی ایرانیان موافق روایات یونانی
جهات عدم بهرهمندی ایرانیها
اولا باید تکرار کرد، که منابعی برای دانستن وقایع جنگهای ایران و یونان جز نوشتههای مورّخین یونانی در دست نیست و باین مسئله هم، که اصلاً منابعی نبوده یا بوده و در قرون بعد از میان رفته با مدارکی، که اکنون در دست است، نمیتوان یک جواب قطعی داد. بنابراین آنچه در باب این جنگها گفته یا نوشتهاند مبنی بر نوشتههای یونانی است. از مورّخین یونانی هم کسی، که زمان حیاتش بزمان وقایع مزبوره نسبتا خیلی نزدیک بوده و مشروحا وقایع این جنگها را نوشته هرودوت است. دیگران باختصار کوشیدهاند و آنچه را هم که نوشتهاند، تقریبا با مستثنیات کمی، در همان زمینۀ نوشتههای هرودوت میباشد. وقتی که از بعض جاهای کتاب مورّخ مذکور، که ناشی از حسّیّات مذهبی و تعصّب ملی او است، صرفنظر کنیم و نیز داستانها و افسانههائی را که ضبط کرده و خودش اقرار میکند که «مجبور نیست آنچه را، که شنیده و نوشته باور داشته باشد»، به کنار نهیم و خطوط رئیسۀ حکایات او را باهم بسنجیم باین نتیجه میرسیم، که ایرانیها پس از عبور از هلّسپونت - (داردانل) تا جنگ دریائی سالامین، با وجود بادهای نامساعد دریا، از هر حیث در یونان برتری داشتند و قشون ایران موفق شد قسمتهای شمالی و وسطای یونان یعنی تسّالی، تب، باسی و شبه جزیرۀ آتّیک و بعض ولایات دیگر را، که در جای خود ذکر شده، تسخیر کند. خلاصه آنکه لشکر ایران از تنگ ترموپیل گذشت و آتن را تصرف کرد. پس از این کارها نوبت پلوپونس رسید. لاسدمونیها بدست و پا افتادند و تمام خیالشان این بود، که آتنیها را رها کرده به پلوپونس برای دفاع مملکت خود بشتابند. آتنیها، برعکس، چون وطنشان را از دست داده