پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۹۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

هزار نفر پیاده و بیش از پنج‌هزار سوار به یاری شهر مزبور شتافت و در موقع مناسبی اردو زده استحکاماتی از چوب بساخت. بعد سواره نظام خود را مأمور کرد به سپاهیان قرطاجنه، که در حول و حوش برای تحصیل آذوقه متفرّق بودند، حمله کند و آنها ده هزار نفر اسیر گرفته به هیمر آوردند. بر اثر این اقدام اهالی شهر جرئت یافتند و بامر گلن دروازه‌های شهر را، که سابقا با دیواری مسدود کرده بودند، گشودند. بعد او خواست، که بی‌جنگ بر دشمن غلبه کند و نقشۀ سوزانیدن کشتیهای قرطاجنه را ریخت. توضیح آنکه آمیلکار سردار قرطاجنه کمکی از قوم سه‌لی‌نون‌تن[۱] خواسته بود و آنها جواب داده بودند، که در فلان روز خواهند آمد. بنابراین گلن، که از این جواب مسبوق بود، قسمتی از سواره نظام خود را مأمور کرد در طلیعۀ صبح روز معهود باردوی بحری آمیلکار نزدیک شده بگویند، اینک ما به کمک آمده‌ایم و بعد، که داخل اردوگاه شدند، آمیلکار را بکشند و کشتی‌ها را آتش زنند. آنها چنین کردند و، در موقعی که آمیلکار مشغول مراسم قربانی بود، او را کشتند و با علامتی، که معهود بود، گلن را از واقعه آگاه کردند. او با قشون خود به اردوگاه شتافت و جنگی سخت درگرفت.

در ابتداء سپاه قرطاجنه پا فشرد، ولی بعد، که آتش گرفتن کشتیها را دید، متوحش شده فرار کرد و، چون گلن امر کرده بود، فراری‌ها را هم بکشند و به کسی امان ندهند، بقول دیودور، ۱۵۰ هزار نفر از سپاه قرطاجنه کشته شدند و بقیه پناه به جائی بردند، که آب نداشت و بعد مجبور گشتند تسلیم شوند. دیودور و مورّخین زیادی این جنگ را با جنگ پلاته مقایسه کرده‌اند و گویند، حیله‌ای که گلن بکار برد و دشمن قوی خود را در یک روز نابود کرد، مساوی است با حیله‌ای، که تمیستوکل در جنگ سالامین کرد و قوای پارسی را در بوغاز تنگ سالامین به جنگ کشانید. تفاوت در این است، که خشیارشا با چندین هزار نفر از یونان رفت، ولی یک نفر قرطاجنه‌ای نتوانست فرار کند، تا خبر این سانحه را به قرطاجنه ببرد تفاوت


  1. Selinontins.