یک میلیون نفر میرسید و به همینقدر هم عدۀ سپاهیان بحری و خدمۀ حمل آذوقه و غیره را باید بحساب آورد» معلوم است، که این عده هم اغراق است: سه هزار قایق برای حمل و نقل آذوقه بکار میرفته و در این صورت یک میلیون سپاهی را ممکن نبود با ۱۲۰۰ کشتی آنروزی حمل کنند، زیرا بقول هرودوت، ظرفیّت هر کشتی سه طبقه، یعنی تریرم جنگی، دویست نفر بود. با وجود این، اغراقگوئی دیودور راجع بکل سپاه خشیارشا کمتر است، زیرا ارقام هرودوت را که پنج میلیون است، تا دو میلیون تنزل داده.
بند پنجم
خشیارشا قبل از جنگ ترموپیل به یونانیها تکلیف کرد اسلحۀ خود را زمین گذارده متحد ایران شوند و در ازای آن آزاد خواهند بود، که به خانههای خود برگشته با خاطری آسوده زندگانی کنند و زمینهای زیاد هم به آنها داده خواهد شد. لئونیداس جواب داد، اگر باید متحدین شاه شویم بهتر است، که مسلّح باشیم و هرگاه باید جنگ کنیم، با اسلحه بهتر میتوان آزادی را حفظ کرد. زمین هم خوب است، در صورتی که آن را با شجاعت تحصیل کنیم. پس از این جواب خشیارشا عازم جنگ گردید. اوّل مادیها به جنگ رفتند و بعد بترتیب کیّسیها، سکاها و جاویدانهای پارسی. باقی کیفیات تقریبا همان است، که هرودوت نوشته، ولی اپیالت[۱] نام یونانی، که کورهراهی را به قشون خشیارشا نشان داد، به روایت دیودور از اهل تراخینی[۲] بود، نه ملیانی[۳] و دیگر آنکه لئونیداس، چون دید قشون شاه پشتسر او را گرفته با پانصد نفر اسپارتی و سایر یونانیها شبانه از جان گذشته باردوی خشیارشا حمله کرد. در تاریکی شب بسیاری از یونانیها رفقای خود را کشتند و همین اشتباه در قشون پارس نیز روی داد. در طلیعۀ صبح، چون پارسیها عدّۀ قلیل یونانیها را دیدند، از هر طرف آنها را احاطه و نابود کردند. دیودور در اینجا شجاعت لئونیداس و یونانیها را میستاید. وقایع دیگر جنگ را مورّخ مذکور تقریبا مانند هرودوت ذکر کرده (بند ۱۲-۱۹) و عرض تنگ کرنت را او چهل استاد نوشته