جدال میکال اهمیت داشت، زیرا بر اثر آن جزائر سامس و لسبس و خیوس از اطاعت پارس خارج شدند و بعد روح یاغیگری بتمام ینیانها سرایت کرد و حکومت پارس در مستعمرات یونانی (در آسیای صغیر) و دریای اژه (بحر الجزائر) متزلزل گردید. این احوال، چنانکه بیاید، چندی دوام داشت، تا آنکه بواسطه نفاق داخلی یونانیان مجددا دولت ایران حکومت خود را در این صفحات استوار کرد. شرح این وقایع مربوط بزمان شاهان دیگر هخامنشی است.
سستس (۴۷۹ ق. م)[۱]
یونانیها بطرف هلّسپونت راندند و، وقتی که به آبیدوس رسیدند، دیدند که پل خراب شده و مقصود آنها حاصل گشته. این بود، که لاتیخید و پلوپونسیها تصمیم کردند بیونان برگردند ولی آتنیها با سردار خود کسانتیپ ماندند، با این نیّت، که به خرسونس حمله برند. بنابراین به آبیدوس درآمده سستس را، که در طرف آسیائی بوغاز هلّسپونت واقع بود، محاصره کردند. چون این شهر محکمترین شهرهای این صفحات بود، اهالی شهرهای نزدیک هم، همینکه از آمدن یونانیها به هلّسپونت مطلع گشتند، در سستس جمع شدند. سکنۀ این شهر قوم االیان وعدهای از پارسیها و متحدین آنها بودند. حاکم این شهر یک نفر پارسی ارتاایکتس[۲]نام بود. هرودوت او را سبع و بیدین خوانده میگوید، او خشیارشا را در اشتباه انداخته چنین وانمود، که یک نفر یونانی پروتسیلاس[۳] نام با اسلحه به خاک شاه تجاوز کرده و، بر اثر سخنان غلط این حاکم، شاه خانه و اثاثیه و دارائی او را بحاکم سستس بخشید، زیرا پارسیها عقیده دارند، که تمام آسیا از آن شاه و جانشینان او است و اگر کسی تجاوز به آسیا کند، بر ضد آنها اقدام کرده (کتاب نهم، بند ۱۱۶) ارتاایکتس تمام دارائی منقول پروتسیلاس را ازالانت[۴]به سستس برد و، چون هیچ منتظر نبود، که یونانیها باین شهر حمله کنند، به تدارکات دفاع نپرداخت، ولی در این احوال یونانیها بغتة به او حمله کردند.
بعد پائیز در رسید و یونانیها به گرفتن شهر موفق نشدند و بر اثر طول محاصره و مقاومت