پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۷۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

قسمت، که بهتر از قسمت‌های دیگر قشون پارسی بود، شکست خورد، سایر قسمت‌ها هم رو بفرار گذاشتند و فتح نصیب لاسدمونیها گردید. پارسیها دو منقصت بزرگ داشتند، یکی لبان بلند، که پر و پای آنها را می‌گرفت و دیگر اسلحۀ سبک.

اهمیت نقص آخری در این مورد بیشتر بود، چه پارسیها با مردانی جنگ می‌کردند، که سنگین اسلحه بودند» (راجع بلباس پارسیها، که هرودوت در اینجا بدان اشاره کرده، باید گفت، که معلوم نیست لباس پارسیها در ابتداء چه شکلی داشته، ولی پس از غلبه بر مادیها، چنانکه بالاتر گذشت، کوروش لباس بلند مادی را پسندید و پارسی‌ها باین لباس ملبّس شدند. م.). بعد هرودوت شرح وقایع جنگ را دنبال کرده می‌گوید: «در این روز اسپارتیها با مرگ مردونیه تلافی مرگ لئونیداس را، چنانکه غیب‌گو گفته بود، کردند و فتح درخشانی، که نظیر آن را تا حال نشنیده‌ایم حکایت کرده باشند، نصیب پوزانیاس پسر کل‌ام‌برت و نوۀ آناکساندرید گردید. ما وقتی که اسلاف پوزانیاس را شمردیم اشاره به اسلاف لئونیداس نیز کردیم، زیرا نیاگان یکی نیاگان دیگری هم بودند. مردونیه را یک نفر اسپارتی ممتاز کشت و نام او آایم‌نس‌توس[۱] بود. این شخص چندی بعد از جنگ پارسی‌ها با سیصد نفر، که در تحت حکم او بودند، در جنگی با اهالی مس‌سن کشته شد. پارسیها پس از شکست فرار کرده و باردوی خود پناه برده در پشت دیوار چوبین، که ساخته بودند، پنهان شدند. من تعجب دارم، از اینکه چرا آنها به جنگل سرس پناه نبردند و نخواستند در نزدیکی معبد این ربة النوع بمیرند و در جای غیر مقدس معدوم گردیدند. اگر جایز است، که شخص حسّیّات خود را راجع بامور آسمانی ابراز کند، من عقیده دارم، که ربة النوع نگذاشت آنها داخل محلّ او گردند، چه آنها معبد او را در الوزیس سوزانده بودند».

(کتاب ۹، بند ۶۴).

بعد مورّخ مذکور گوید: «ارته‌باذ پسر فرناس، که در ابتداء با ماندن مردونیه در یونان موافق نبود، پس از اینکه دید مردونیه به دلایل او راجع به جنگ نکردن


  1. Aimnestus.