پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۷۸۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

با خودتان بر ضدّ بربرها (بیگانه‌ها) دعوت می‌کنید. وقتی که من با اهالی قرطاجنه در جنگ بودم و از شما بر ضدّ بربرها استمداد کردم، به کمک من نیامدید و اگر کار در دست شما بود، حالا آنها فایق آمده بودند، ولی جدّ کردیم و عاقبت کار برای ما خوب شد. اکنون، که شما گرفتار حملۀ دشمن شده‌اید، به یاد گلن افتاده‌اید. با وجود این نمی‌خواهم مانند شما باشم و وعده می‌کنم، که دویست کشتی، بیست هزار سپاهی سنگین اسلحه، دو هزار سوار، دو هزار تیرانداز، دو هزار فلاخن‌دار و دو هزار سوار سبک اسلحه بشما بدهم، بشرط اینکه من در این جنگ سپهسالار کل قشون یونان باشم، و الا یک نفر هم به کمک شما نخواهم فرستاد».

کیاگروس[۱] سفیر لاسدمون جواب داد «آگامم‌نن نن‌پلوپی[۲] نعره می‌زد، اگر می‌شنید، که گلن سیراکوزی می‌خواهد بر لاسدمونیها فرماندهی کند. اگر می‌خواهی کمک کنی، باید مطیع لاسدمونی‌ها باشی و اگر نخواهی مطیع شوی کمک مکن» پس از چنین جوابی، گلن گفت: اسپارتی مهربان، اگر شما طالب فرماندهی هستید، حق است، که من هم طالب آن باشم، زیرا قشون برّی و بحری که من می‌دهم، بیش از لشکر شما است و چون می‌بینم شرطی، که من پیشنهاد می‌کنم، بشما گران می‌آید، حاضرم تخفیفی در آن بدهم. فرماندهی برّی از آن شما. من به فرماندهی بحری اکتفا می‌کنم. اگر می‌خواهید فرماندهی بحری را اختیار کنید، حرفی ندارم. در این صورت باید فرماندهی برّی با من باشد. پس این شرط را قبول کنید یا بی‌متحدی از اینجا بروید. پس از این جواب سفیر آتن مجال اظهاری بسفیر اسپارت نداده، چنین گفت: پادشاه سیراکوزیها، ما را بدینجا فرستاده‌اند، تا از تو قشون بخواهیم نه فرمانده. چون می‌بینم، که تو طالب ریاستی، لازم است بگویم، که مادامی‌که تو فرماندهی قوۀ برّی و بحری را می‌خواستی، ما آتنی‌ها می‌توانستیم راحت باشیم، چه می‌دانستیم، که اسپارت می‌تواند جواب تو را بدهد،



  1. Ciagrus,
  2. پادشاه داستانی (میسن) و (آرگس)، برادر (من‌لاس). او قائد یونانیها در جنگ ترووا بود و این شهر را محاصره کرده گرفت.