آنهائی بود، که فینیقیها آماده کردند و بهترین کشتیهای فینیقی کشتیهای اهالی صیدا بود. دستهجات سپاهیان بحری، مانند دستهجات سپاهیان پیاده نظام، هرکدام رئیسی از خود داشتند. من اسامی آنها را ذکر نمیکنم، زیرا جریان حکایت مرا بدان الزام نمیکند. فیالواقع رؤساء مردمان شایان ذکر هم نیستند، چه عدۀ رؤسای هریک از آنان به عدۀ شهرهایشان بود و بعلاوه اینها در قشون فرماندهی نداشتند، بلکه بندهوار در ردیف سپاهیان دیگر حرکت میکردند. اما اسم آنهائی را، که فرماندهی داشتند، من بالاتر ذکر کردهام.
رؤسای بحریه اینها بودند: آریابیگنس[۱] پسر داریوش از دختر گبریاس فرماندۀ سفاین ینیانی و کاری بود. آخمنس (هخامنش) برادر تنی خشیارشا فرماندۀ بحریۀ مصری. پرکساسپس پسر آسپاتن و مگاباز پسر مگابات باقی قسمتهای بحریه را اداره میکردند. عدۀ کشتیهائی، که سی و پنجاه پاروزن داشت و کشتیهای دراز برای حمل اسبها و کشتیهای سرکور[۲] تقریبا بسه هزار فروند میرسید. پس از فرماندهان معروفترین اشخاص بحریه از این قرار بودند: تترامنس[۳] صیدائی پسر آنیسوس[۴]، ماپن[۵] صوری پسر سیرموس[۶]. مربال آرادیانی (یعنی اروادی) پسر آگیال، سوانسیس[۷] کیلیکی پسر ارمدنت[۸]. سیبرنیسک[۹] پسر سیکاس۱۰ لیکی، گرگوس۱۱ پسر خرزیس ۱۲- تیموناکس۱۳ پسر تیماگراکس۱۴ که هر دو از قبرس بودند - هیستیه پسر تیمنس ۱۵- پیگرس۱۶ پسر سلدوم۱۷ و داماسیتیم۱۸ پسر کاندول۱۹. ذکر اسامی سایر رؤساء را لازم نمیدانم، ولی مقتضی است اسم آرتمیز۲۰ را، که باعث حیرت من شده، ذکر کنم. او با وجود اینکه زن بود، برای رفتن به جنگ یونان