بودند، کمانهای دراز آنان بهر دو طرف کشیده بود. م.)[۱]. ۲۲ - حبشیها لباسی داشتند از پوست پلنک و شیر، کمانهائی از شاخههای درخت خرما، که لااقل چهار ذراع طول آن بود و تیرهای بلندی از نی، که در نوک آن بجای آهن سنگریزۀ تیزی، یعنی سنگی که با آن مهرشان را هم میکنند، بکار برده بودند (این سنگ را اکنون سنباده گویند. م.) به علاوۀ این اسلحه زوبینهائی داشتند، که به شاخ تیزشدۀ غزال منتهی میشد و گرزی، که بآن میخهای زیاد کوبیده بودند. اینها، وقتی که به جنگ میروند، قبل از جدال نیمی از تن خود را گج میمالند و نیم دیگر را ورمیین[۲]. فرمانده اعراب و حبشیهائی، که بالای مصر سکنی دارند ارسام پسر داریوش از آرتیستن دختر کوروش بود. داریوش این زن خود را بیش از سایر زنانش دوست میداشت، چنانکه بامر او صورت این زن را از طلا ساختند. ۲۳ - حبشیهای شرقی با هندیها خدمت میکردند.
ظاهرا بین حبشیهای شرقی و غربی تفاوتی نبود، مگر از حیث زبان و موها.
حبشیهای شرقی موهایشان راست است، ولی موهای حبشیهای لیبیائی (یعنی افریقائی) بیش از موهای سایر مردمان پیچ خورده. حبشیهای آسیائی تقریبا مانند هندیها مسلّح بودند و بر سر پوستی داشتند، که از پیشانی اسب با گوشها و یال او کنده بودند.
گوشهای اسب راست میایستد و یال اسب جای پر کلاه را میگیرد. بجای سپر، برای دفاع، پوست درنا بکار میبردند (این نوشتۀ هرودوت صریحا دلالت میکند بر اینکه سواحل خلیج دریای عمّان، مثلا مکران از حبشیها مسکون بوده). ۲۴ - اهالی لیبیا لباسی از پوست داشتند و نیزههائی، که انتهای آن را سوزانیده بودند. رئیس آنها ماساگس[۳] پسر اآریز[۴] بود. ۲۵ - پافلاگونیها (در آسیای صغیر) خودهائی داشتند، که بافته بودند. اینها به سپرهای کوچک و نیزههای کوتاه و نیز بزوبین و شمشیر مسلح بودند. کفشهای اینها تا وسط ساق پا میآمد. ۲۶-۲۹، لیگیان، ماتیانیان، ماریاندینیان[۵] و سریانیها مانند پافلاگونیها مسلح بودند (مردمانی را، که هرودوت