ایران در ۱۸۴۰-۱۸۴۱ (فلاندن)[۱] و (کست)[۲] بطور کلی نقشۀ تخت جمشید را ترسیم و ضمنا حجاریهای جالب توجهی کشف کردند. از آثار معلوم شد که طالار بزرگ (اپهدان) کجا و چگونه بوده. در ۱۸۵۰ لفتوس[۳] و چرچیل[۴] در خرابههای شوش تحقیقات و امتحاناتی کردند.
بعد از آنها در ۱۸۸۵ دیولافوا[۵] با زوجهاش مشغول تحقیقات در شوش گردید و قصر اردشیر دوّم هخامنشی را کشف کرد (در این محل در ابتداء قصر داریوش اوّل بود و بعد از خراب شدن آن بواسطۀ حریقی در زمان اردشیر اوّل، اردشیر دوّم از نو قصری بر خرابه آن بنا کرده بود) علاوه بر این اکتشاف سر ستون و کاشیهای زیادی در اینجا پیدا شد که حالا در موزۀ لوور پاریس است. از جمله فریزی است موسوم به جاویدانها که نمونهای از سپاهیان دورۀ هخامنشی نشان میدهد و شرح آن در جای خود بیاید. موزۀ لوور پاریس از حیث آثار ایران قدیم بر سائر موزهها برتری دارد.
پس از لفتوس و دیولافوا هیئتی در تحت ریاست دمرگان،[۶] بر حسب اجازۀ انحصاری، که دولت ایران به دولت فرانسه داده بود، حفریات را دنبال کرد و (شیل) عالم آسورشناس جزو هیئت مزبور بود. اگر چه حفریات شوش هنوز باتمام نرسیده و، چنانکه گویند، نیم قرن دیگر لازم است تا ابتکار انجام شود، با وجود این از آنچه تا بحال بدست آمده تاریخ عیلام تا اندازهای روشن گشته و یک دولت بر دولتهای بزرگ مشرق قدیم افزوده. در اینجا آثاری راجع ببابل و آسور بدست آمد که کسی انتظار آن را نداشت، از جمله ستل[۷] حمّوربی[۸] پادشاه بابل است که در قرن بیست و یکم قبل از میلاد سلطنت داشت. چون نتائج حفریات شوش پائینتر بمناسبت موقع ذکر خواهد شد عجالةً میگذریم.
بعد دو عالم انگلیسی (تمپسن) و (کینگ) به ایران آمده تحقیقات و مقابلۀ جدید در نسخههای سهگانه کتیبۀ بیستون کردند. این کار خیلی مشکل بود زیرا