مبحث دوم - فرونشاندن شورش مصر و بابل
اسکات شورش مصر
خشیارشا با لشکری عازم مصر گردید و، با وجود مقاومت مصریها، شورش را فرونشاند. کیفیات جنگ را نمیدانیم، همینقدر معلوم است، که خبیش، یعنی کسی که یاغی شده و خود را فرعون میخواند، فرار کرد، همدستان او سخت مجازات شدند و ایرانیها مصب نیل را غارت کردند. پس از آن خشیارشا برادر خود هخامنش را والی مصر کرد و این مملکت بحال سابق خود برگشت، یعنی نجبا و روحانیّون مصری بحقوق و اختیاراتی، که به آنها داده شده بود، باقی ماندند. ۴۸۴ ق. م. (هرودوت، کتاب ۷، بند ۷).
فرونشاندن شورش بابل
بابل نیز از موقع استفاده کرده علم طغیان برافراشت و وقایع این شورش هم درست معلوم نیست. هرودوت اسم یاغی را ننوشته، ولی از الواحی، که در حفریات بابل بدست آمده، چنین استنباط میشود، که چند نفر ادعای سلطنت کردهاند، زیرا چند اسم ذکر شده مانند: بلشیمّانی یا بلشیمّانا[۱] و شیکوشتی. این دو نفر خود را پادشاه بابل خواندهاند. بعد کسی آکشیماسو[۲] نام خود را پادشاه بابل و ممالک دانسته، ولی از این اشخاص لوحههائی، که تاریخ آن سال بعد از جلوس خشیارشا باشد، بدست نیامده، بلکه بعکس در لوحههای معاملات تاریخ را باسم خشیارشا، بعنوان پادشاه بابل و ممالک، نوشتهاند و نیز چنین بنظر میآید، که زوپیر[۳] از طرف ایران والی بابل گشته و شورش را فرونشانده، ولی چندی بعد او را کشتهاند و بعد پسر او بغابوخش (مگابیز دوّم یونانیها) بجای او معین شده. به هرحال معلوم است، که این دفعه پارسیها با بابلیها به خشونت رفتار کردهاند. هرودوت گوید، که دیوار و معابد شهر را بحکم شاه خراب کردند و مجسمۀ مردوک رب النوع بزرگ بابلی را به ایران بردند.
آرّیان و سترابون گویند معبد بزرگ اساهیل خراب شد. این هیکل زرّین، چنانکه