با عدّه کمی از سپاهیان به مدافعۀ آن پرداخت. اگرچه شهر را ینیانها گرفتند، ولی از غارت آن دست بار داشتند و جهت این بود، که خانهها را در سارد از نی ساخته بودند و حتی بامهای خانههای آجری هم از نی بود. بنابراین، وقتی که یکی از سپاهیان خانهای را آتش زد، حریق سرایت به خانههای دیگر کرد و شهر آتش گرفت. در این حال اهالی شهر و پارسیها، چون خود را در میان آتش دیدند، مضطرب و متوحش شده بمیدان شهر، که در کنار رود پاکتل بود، پناه بردند، این رود از تمل جاری بود و بقول هرودوت (کتاب ۵، بند ۱۰۱) خاک طلا میآورد بعد، چون ینیانها دیدند، که دستهای از دشمنان از جان گذشته میجنگند و دستههای دیگر به کمک آنها میرسند، شهر را گذارده به کشتیهای خودشان رفتند. هرودوت گوید: «چنین بود آتش زدن این شهر و معدوم شدن معبد «کیبل[۱]» (یکی از امکنۀ مقدسۀ لیدیها. م.) بعدها پارسیها به بهانه این رفتار ینیانها معابد یونانی را آتش زدند». وقتی که این خبر به پارسیهائی، که در مشرق رود هالیس بودند، رسید، قوای خود را جمع کرده به کمک لیدیها شتافتند و، چون ینیانها را در سارد نیافتند، در تعقیب آنان به افس درآمدند. در آنجا ینیانها جنگی کرده شکست خوردند.
پارسیها پس از این فتح جمعی کثیر از ینیانها و مردان نامی آنها کشتند و ما بقی فرار کرده به شهرهای خود رفتند. پس از شکست ینیانها آتنیها دست از تقویت آنان برداشته بعجز و الحاح آریستاگر جواب دادند، که دیگر کمکی نخواهند کرد، چه اقدامات ینیانها بر ضدّ داریوش بیحاصل است. با وجود این ینیانها دست از ضدیت برنداشتند و بطرف هلّسپونت رفته بیزانس و شهرهای دیگر را در آن صفحه تسخیر کردند و از آنجا بولایت کاریه دست انداختند و بعد جزیرۀ قبرس هم با آنها همدست شد (اینجا هم شورش اهالی بتحریک یونانیها بود).
وقتی که خبر آتش زدن سارد بدست ینیانها و آتنیها به داریوش رسید، او چنانکه هرودوت گوید (کتاب ۵، بند ۱۰۵) اعتنائی به ینیانها نکرد، چه میدانست
- ↑ Cybele.