از اشاره باین موضوع صراحتا نوشتهاند، که این حکایت هرودوت افسانه است، زیرا داریوش با لشکری چنین عظیم (۷۰۰٬۰۰۰ نفر) به زحمت میتوانست از رود دنیستر[۱] بگذرد، چه رسد به اینکه تا دن رانده و حتی از آن هم گذشته باشد و الا در بیابانهای سکائیه با تمامی قشونش، از جهت بدی راهها و فقدان آذوقه، نیست در بیابانهای سکائیه با تمامی قشونش، از جهت بدی راهها و فقدان آذوقه، نیست و نابود میشد. در اینکه این کار داریوش، چنانکه هرودوت آن را شرح داده، کاری بوده فوقالعاده و حتی میتوان گفت، که در تاریخ بینظیر است (زیرا نه اسکندر داخل سکائیه شد و نه هیچیک از قیاصرۀ روم و در عهد متوسط و جدید هم به چنین لشکرکشی و دور شدن از تکیهگاه قشون در بیابانهای لم یزرع برنمیخوریم) با وجود این نمیتوان باور داشت، که نوشتههای هرودوت، با آن شرح و بسط که ذکر شد، تماما اختراع خود او است، یا مفاد نوشتههای بیاساس نویسندگانی، که قبل از هرودوت بودهاند، و او از کتب آنها استفاده کرده. مرکز ثقل تردیدی، که بعض محققین جدید اظهار میدارند، در اینجا است، که میگویند با قشون هفتصد هزار نفری ممکن نبود داریوش این مسافت را به پیماید. این نظر را نمیتوان صحیح ندانست، ولی آیا باید ارقامی را، که هرودوت ذکر کرده، حتما صحیح دانست؟ گمان میکنیم جواب منفی است، زیرا ارقام اغراقآمیز در نوشتههای هرودوت و مورّخین دیگر عهد قدیم زیاد است و آنچه راجع بتاریخ قدیم ایران میباشد، مواردش در جای خود کرارا مشاهده خواهد شد. بنابراین ظنّ قوی این است، که هرودوت در اینجا هم مانند موارد جنگهای ایران و یونان در ارقام مبالغه کرده، یعنی قشون داریوش هفتصد هزار نفر نبوده و شاید به هفتاد و هشتاد هزار نفر میرسیده. ثانیا تمامی این قشون هم سرتاسر سکائیه را نپیموده، زیرا خود هرودوت گوید: فقط قسمتی از قشون پارس سکاها را تعقیب کرده برود تاناایس (دن امروزی) رسید و از آن گذشت. ثالثا کتزیاس[۲] گوید: قبل از عزیمت به سکائیه، داریوش به آریارمن[۳] والی کاپادوکیّه امر کرد، تحقیقاتی در باب سکائیه کند و او