پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۹۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

زمینهای (کی‌نیپ) و (اوس‌پرید) تعریف کرده گوید، که در اوّلی یک تخم سیصد تخم و در دوّمی تخمی صد تخم می‌دهد. اراضی سیرن هم بقول هرودوت بد نیست و، بواسطۀ اینکه در بلندی واقع شده و ارتفاع بیک میزان نیست، حاصل در سه موعد مختلف می‌رسد و حصاد هم یکی بعد از دیگری است. بنابراین، اهالی هشت ماه مشغول درو کردن و جمع‌آوری محصول‌اند.

این است گفته‌های هرودوت راجع به لیبیا. از نوشته‌های او معلوم است، که افریقای آن زمان را بسه قسمت تقسیم می‌کرده‌اند: لیبیا، مصر و حبشه و قسمت اعظم افریقا را لیبیا می‌نامیدند. در جاهای دیگر کتاب خود هرودوت گاهی کلمۀ لیبیا را بمعنی قارّۀ افریقا استعمال می‌کند، زیرا می‌گوید روی زمین عبارت از سه قارّه است: آسیا، اروپا، لیبیا. بنابراین جای تعجب نیست، که می‌گوید اکثر اهالی لیبیا مطیع پارسیها نیستند، چه مستملکات ایران در افریقا شامل بهترین قسمت‌های معلوم آن، یعنی مصر علیا و سفلی، نوبی یا سودان کنونی، لیبیای مجاور مصر، سیرن و برقه بوده و بقول مورّخ مذکور پارسی‌ها در برقه تا بن غازی امروزی پیش رفته بودند. در اینجا حدود ایران به مستملکات قرطاجنه می‌رسید.

مبحث دوم - تشکیلات داریوش

داریوش پس از اینکه شورشهای ایران را فرونشاند و به آسیای صغیر و مصر سکونت بخشید تشکیلاتی به ایران داد، که بوسیلۀ آن ممالک تابعۀ ایران با یکدیگر و با مرکز پیوستند و وحدتی در دولت پرعرض‌وطول هخامنشی ایجاد شد.

معلوم است، که اصلاحات هر زمان را باید با مقتضیات آن سنجید. برای فهم مسئله باید بخاطر آورد، که قبل از داریوش چه ترتیباتی در آسیا وجود داشت. خلاصۀ این ترتیبات همان است، که پادشاه آسور، تیگلات‌پالسر سوّم، در دنیای آن‌روزی داخل کرده بود و بقدر کافی در مدخل این تألیف ذکر شده، خلاصه آنکه هر وقت که آسوریها مملکت یا ولایتی را تسخیر می‌کردند، پس از کشتارهای زیاد و غارت و خراب کردن مملکت، برای سهولت نگاهداشتن آن هزاران نفر از اهالی کوچانیده و به آسور